2777
2789
خخخخ اره یادمه... دیووونه ی دوسداشتنی😖😂😂😂💋

عزیزمم 😂😂😘😘 یبارم میخاستیم بریم عروسی عقده ای شده بودم ک مامانم نمیزاشت رژلب بزنم میرفتم روغن میمالیدم به لبم و مدااام به خودم تلقین میکردم الانه ک قرمزززز بشه 😩😩😩

یعنی چی که ما انسان را در رنج آفریدیم و زندگی او مملو از رنج‌هاست؟می‌خوام صد سال سیاه نمی‌آفریدی  

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مدرسه تیزهوشان درس میخوندم تو یه امتحانام رتبه اول شدم بابام یدونه نه یه جفتا یدونه النگو خرید نمیذاشتن تو مدرسه دستم کنن 😣😣آرزو به دلم موند فقط عیدا و تعطیلیا دستم میکردم بعدم فروختمش 😣

مادر اگرپادشاه بودم شک نکن صدای خنده ات راسرودملی میکردم... :)❤
وای مال تو بود اون خاطره؟من یه هفته تمام غش غش به اون میخندیدم 

اره واسه من بود😅تو تاپیک هارلی عنوانش کردم یه جو ابرومونم ب فنا رفت 😂😂😂😂😂

یعنی چی که ما انسان را در رنج آفریدیم و زندگی او مملو از رنج‌هاست؟می‌خوام صد سال سیاه نمی‌آفریدی  

من تا مامانم میرفت بیرون میدویدم برا خودم رژ لب میزدم تو آینه نگاه میکردم

یبار مامانم زود اومد منم دستمو گرفتم جلو صورتم پریدم تو دستشویی حالا نشور کی بشور،مگه پاک میشد لامصب

فکر میکردم جرم بزرگی مرتکب شدم😐پوست لبم کند تا تونستم بشورمش با آب خالی

🌷

مدير دبيرستانمون هرچند وقت يكبار به هركي شك مي كرد كه ابرو يا پشت لب برداشته ميكشوندش تو حياط زير افتاب صورتشو محك بادست مي گرفت جلو نور اينور و اونور مي كرد تا مطمين بشه پشما سر جاشون هستن😂😂😂😂

نمي دونم قرار بود اون پشمارو با خويشتن به گور ببريم يا چي

دوستام باکلاس بودن جشن تولد میگرفتن مامان من نمیزاشت برم میگفت چه معنی داره دختر بره جشن تنهایی یعن ...

وایی عزیزم مثله من  یدفعه ماه رمضان بود همکلاسیم گفت تولدمه بیایین خونمون تولد باگریه و زور رفتم چقدر حسرت خوردم حالا واسه تولدش فقط بهمون زولبیا و دوغ داد ولی اون کجا و من کجا

مادر اگرپادشاه بودم شک نکن صدای خنده ات راسرودملی میکردم... :)❤
مدير دبيرستانمون هرچند وقت يكبار به هركي شك مي كرد كه ابرو يا پشت لب برداشته ميكشوندش تو حياط زير اف ...

😂😂😂😂😂😭😭😭😭😭😭بدبخت بودیم ما 

تازه عقد کرده ها رو بدتر نگاه میکردن

امضا ندارم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

آرامش❓🎀

leyliamli | 2 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز