من اصلا نه نماز میخونم نه قرآن روزه هم نمیگیرم....
همه راه هارو امتحان کردم که بتونم به خدانزدیک بشم ولی نشد...
اما یه شب بی خوابی زد به سرم تاموقع اذان صبح بیدارمونده بودم
وقتی اذان گفت ناخداگاه گریه کردم حق حق میکردم وواسه اولین بار بود که به راحتی باخدا حرف زدم و انگار خدا صدامو میشنید حتی تودلم خودم خودمو آروم میکردم
ازاون به بعدش همیشه موقع اذان باخدا حرف زدم مخصوصا اذان دم صبح
اینم بگم من عربم وبعضی روزا باخدا عربی حرف میزنم بهم آرامش میده..