دوستان کمکم کنین من چند وقتیه حالم بد شده...
همش نگرانم ...
همش به ذهنم میاد دور از جونه پدر مادرم اگه یه روز نباشن من چیکار کنم....
انقدر گریه میکنم تنهایی توی خونه ....
همش فکر میکنم خیلی بی کس میشم ....همش دلم میخاد هزاران هزار محبت کنم ولی باز آروم نمیشم اصلا و ابدا....
خیلی براشون گریه میکنم چشمام درد گرفته ...
میرم خونه پدرم ، مامانم که آشپزخونس همش نگاهش میکنم توی دلم کلی غصه میخورم که یه روز بیام و دیگه نباشی چیکار کنم .
حالم خیلی خیلی بده
عزیزم افسردگی نداری؟
خوب هیشکی جاودانه نیست که..همه یروز میریم🙄
اخی عزیزم این فکر تو همه ادما هست منم با این فکرا خیلی ازار میبینم سعی کن بهش فکر نکنی
واااااااااااای کپپپپیییییی همیم منم همینجورم شبا خوابم نمیبره انقد بهشون فکرمیکنم همش دلتنگم
عزیزم تا هستن قدرشون رو بدون و محبت کن بهشون انشالله که سالها سایشون رو زندگیت باشه و دعای خیرشون همراهت
کتاب هستی و خدا موریس مترلینگ و بخون.
فک نکن این وابستگیه و تو پدر مادرتو خیلی دوس داری بیشتر از بقیه
این فقط و فقط افسردگیه
منم این دفعه که رفتم مامانم نبود! تاهستن قدرشونو بدون و خوش باش! زندگیتو اینجوری خراب نکن، مرگ هم به وقتش میاد و چاره ای نداره و نمیشه انکارش کرد ولی انشاا... سالهای سال دورهم جمع میشین و به خوشی سپری میکنین فکرشو نکن
واااای منم هرررروز گریه شده کارم . افسردگیه ینی؟
اره بخدا دقیقا شبها که شوهرم میخوابه کلی گریه میکنم براشون .....
واقعا افسرده شدمممم...
همش با خودم میگم ایکاش به یه جایی میرسیدم دستم میرفت تو جیب خودم کلی به مامانم محبت میکردم کلی براش هرچی دوست داشت میخریدممم....
ولی اونا همه چی دارن خونه ماشین مغازه هیچ احتیاجی ب من ندارن ...
ولی من خیلی ناآروممممم
حتما دیگه........
من وحشتناک شده حالم....
همش توی ذهنمه....
کلا افسرده شدم ...حتی به پیری خودمم فکر میکنم ...همش توی ذهنمه ...
الان که دوستان میگن متوجه میشم که واقعا افسردگیه !
چون به هرکسی که علاقم زیادمیشه نگرانش میشم ...
الان نسبت ب شوهرمم همینجوری شدم .
باید برم پیش روانپزشک
