۶ ماه پیش سر یه موضوعی زن داداشم و خونواده ما درگیر شدن که باعث شده رفت وامدا قطع شه هیچ کس هم پا پیش نمیزاره.
خلاصه چند روز پیش داداشمو توخیابون دیدم خیلی بد روحیه بود دلم براش سوخت
تو پروفایلش هم کلی چیزای عمگین میزاره
حالا من میخوام یه کاری کنم کدورتا تموم شه از شما نظر و مشورت میخوام
بچه ها میشه خودتونو جای من بزارین الان همه میان میگن تو مقصری ،بحث من اینجا مقصر نیست میخوام کاری کنم تموم شه
سلام خواهرشوهر✋
بیخیال ...
من که دلم واسه هیچ مردی نمیسوزه میخواد شوهر باشه میخواد داداش باشه
یه مهمونی راه بنداز همرو دعوت کن
بگو مشکل سر چی بوده؟
الان میان میگن تو دخالت نکن.لابد کاری کردین که عروس بیچاره بهش برخورده..
ولی شما کار خودتو بکن.حتما پیش قدم بشین کینه هر چی بیشتر بمونه عمیق تر میشه
به نظرم مقصر باشی یا نباشی همین که دنبال درست کردن روابطی جای تحسین داره بخدا
من خواهرشوهرام و مادرشوهرم باهام دعوا میکنن اذیتم میکنن من چون واقعا از قهر خوشم نمیاد میرم سمتشون با اینکه مقصر خودشونن ولی انقدر بدن که سلامم روهم جواب نمیدن
عزیزم گذر زمان همه چیز را درست میکنه،خود تا درگیر نکن چون همه کاسه کوزه‌ها را سرت میشکنن
ول کن بابا ،،بده راحتین ،،در ضمن مطمئن باش داداشت اگه خیلی ناراحت بود خودش یه کاری میکرد
عزیزم نمردیم یک خواهر شوهر دیدیم اینجا همه عروس بودن
عزیزم ان شاءالله درست میشه یه شام دعوتشون کنید یا قراربزارید برید بیرون اصلا به خودتون نیارید که قهرید
یا به یه اشنای که درجریان اختلاف شما هست وادم خیرخواهی باشه بگید دعوت بگیره دو طرف رو اونجا به روی خودتون نیارید قهرید سریع احوال پرسی کنید واشتی میشه
سرچی بود که داداشت هم نرم نشده و نرفته سمته زنش
عزیزم مام چن ماه قبل با عروسمون دعوامون شد البته اون دلش پر بود سر مامانم خالی کردم منم اونجا بودم مامانم نمیزاشت دخالت کنم ولی چن تا حرف زدم داداشم نبود وقتیم اومد ابجیم زنگ زد بچه بیار دلمون تنگ شده زنشم اورد مامانم چیزی نگفت موند من که داداشم در به در دنبالم برد گیرم بیاره صلح کنم با زنش اخرم خونه بابا بودم فهمید زنشو اورد الانم خوبیم با هم ما چون همین یه عروسو داریم بخاطر داداشم فراموش کردیم اینجوری نمیشه باید داداشت بخاد از خودش کمک بگیر
