دقیقا یک سال و پنج روزه که شوهرم عاشقانه بغلم نکرده و باهام درد دل نکرده تو این مدت که بعدش باردار شدم تا الان که زایمان کردم نه حرفی نه عشقی رابطه هم به خواست من بوده . الانم شهرستان خونه بابام هستم باید بمونم تا وقت کنه بیاد دنبالم . پریشب باهاش قهر کردم اصلا منت نکشید دیشب بهش اس دادم جواب نداد انگار منتظر بود من قهرکنم اصلا باهام کم حرف میزنه اونم حرفای روزمره هرچی من احساسی میشم اون سرد برخورد میکنه هزار جور فکر و خیال کردم راجع بهش . مخم داره داغون میشه .