من دو روزه فرشامو همه دادم بشورن خونه مادر شوهرمم تا دو روز دیگه ظهر جاریم که یه ماهه عروسی کرده اومد خونه مادر شوهرم تا شب موندن منو جاری بزرگم با مادر شوهرم تو یه ساختمونیم یه واحد مبله هم دارن اضافه اما چون مادر جاریم زبون درازه و خواهر شوهر مادر شوهرمه مادر شوهرم عروس اخری رو نیورد اینجا من الان تو اون واحد خالی ام تا این دو روز که فرشارو بیارن
بعد پدر شوهرم هی میگفت چی کجا چی بردن برادر شوهرم و زنش سنی ندارن برادر شوهرم 18 سالشه زنش20 برادر شوهرم پوشت گوشی گریه میکرد سی میلیون طلا داشتن بردنشون فرشو چیزارم جمع کردن اما نتونستن ببرن