رفتنش مهم نيست فقط زورم ميگيره..دارم ازاين ميسوزم كه حتي مادربزرگ ودخترخاله هامم بردن اما به من خبرندادن تازه من بچه اي چيزي ام ندارم كه بهاد اذيتشون كنه😒 الان به خواهرم پيام دادم احوالپرسي كنم گفتم چخبركجاييد گفت توراه شيراز اول فكركردم شوخي ميكنه بعدفيلم وعكس فرستاد ديدم راست ميگه همشون توماشين بزن برقصن گفتم چرا به من خبرنداديد؟ گفت نميدونم والا
میخوام یه کتاب بنویسم با موضوع چگونه در زندگي موفق شویم. تموم کارایی که کردم رو بنویسم بگم این کارا رو انجام ندین
من ب جای تو بودم میگفتم گوشیو بده ب مامان کلی حرف بارش میکردم بعدم میگفتم دیگه تا اخرعمرت رنگ منم نمیبینی پاتم خونم نزاری قطع میکردم گوشیو دیگم رفتوامد نمیکردم
بیخیال توام یه روز با شوهرت دوتایی برین بهشون نگین اگ دوستی چیزی دارین باهاشون برین تا بهتونم خوشبگذره
رو کلمه دوست دارم رمز گذاشتیم مثلا وقتی جلوی جمع نمیشه بگه دوسم داره میگه هوا چقد گرمه از این دیونه بازیا که هر کس تو رابطه اش داره:)شاید وقتایی که بیرون بودیم روزی صد بار گرمش میشه ! حتی یادمه یروز برف میومد و باهاش قهر بودم و با فاصله از هم راه میرفتیم وسط خیابون یهو داد زد و گفت< ای خدا خودت شاهدی که چقدر گرمه >کسایی که دورو برمون بودن با تعجب نگاش کردن فقط من بودم که گفتم منم گرممه(:❤ رمز واقعی منو شوهرم
من ب جای تو بودم میگفتم گوشیو بده ب مامان کلی حرف بارش میکردم بعدم میگفتم دیگه تا اخرعمرت رنگ منم نم ...
😨😨😨😨😨😨😨
چقدر دردآور است میخواهی خوب باشی که میخواهی با همه مهربان باشی اما بد فهمیده شوی و بد قضاوت شوی اما با تمام این قضاوت ها مهم نیست من برای خودم زندگی میکنم به عشق خدایی که از همه چیز آگاهست.