نامزد عقدیم خیلی رفیق بازه جونشو برا رفیقش میده بعد اون دوسش خیلی دختربازه هرچقد من سر اون دعوا کردم محلم نداد الکی گف باشه و باز ادامه داد سری اخر چندروز پیش جوری دعوا کردیم ک گوشیشو کوبید دیوار خرد شد داشت به طلاق میکشید ک حل شد منم چند روزه میگم ب درک اون کیه ک من بخوام حرص بخورم پیش من نمیاد میره پیش رفیقش چرا همش خودمو کوچیک کنم دیگه بیخیال شدم با رفیقش خوش باشه حالا امروز اومد پیشم گیر داده چرا مث قبلا تحویلم نمیگیری چرا ی جوری شدی😒تو دلم گفتم لیاقتت همینه
از اول اینطوری بودید? یکم تعریف کن حالم چند روزه گرفتس،ب طلاق فک کردم ولی خونه بابام راحت نیستم
خوب نه از اول که اینجوری نبودم ولی وقتی که بی توجهیاش وبی مهریاشودیدم یاچن باری تودعوا دست دوم بلند کرد وبهم فحش داد،یاسرکوفت گذشته وخونوادمودادا کمکم ازش سرد شدم وبفکرطلاق افتادمولی چون یه بچه داشتموخونوادم هم حمایتم نمیکردن مجبورشدن بمونمو وبسازم،ولی دیگه مثل قبل دوسش ندارم وکاری به کارش ندارم کلا نسبت بهش بی توجه شدم،ولی درعوض اون بیشتر میاد سمتم
نامزد عقدیم خیلی رفیق بازه جونشو برا رفیقش میده بعد اون دوسش خیلی دختربازه هرچقد من سر اون دعوا کردم ...
جداشو، اشتباه من را نکن من کااااااااااش تو عقد جدا شده بودم منم تا طلاق پیش رفت ولی نشد دو روز قبل عروسیم، من گفتم طلاق کسی ب حرفم گوش نداد حالا زجرشا من میکشم