نه ما باهم دوست بودیم وبرخلاف مخالفت خانواده ها ازدواجکردیم،نه ماتویه شهریمفقط خونه هامون بیست دیقه ازهم فاصله داره
همسرمنم شغلش آزاده،بیشتر ولخرجیای الکی میکنه تا خرجخونوادش
مثلا میره پرنده میخره،سگ میخره،روکشای ماشینوالکی عوض میکنه
چهمیدونمآت وآشغال میخره،پلی من کاریش ندارم همه چیم سرجاشه اگه کوچکترین چیم کم و زیاد بشه رسواش میکنم