2777
2789
عنوان

یک عدد بدبخت لطفا برای دلم یه صلوات بفرستید

| مشاهده متن کامل بحث + 632 بازدید | 46 پست
[QUOTE=79613342]میتونستی بامشاوره صبحت کنی کمکت میکرد نه کسی دیگه ای اشتباه کردی شوهرت ازکجافهمیده ی ...

اوهوم همدت میشد کمکت میکرد عزیزم خیانت اشتباه وقتی خسته ای باید بری اگرشوهرت پی گیرشد خدا نکرده کارتون به طلاق کشید برنگرد پیش خونوادت مستقل زندگیت  ادامه بده

نیش نزدم ولی دلیل نمیشه چون تنهایی با هر کی درد دل کنی اعتماد کنی

عزیزم من ده سال تحمل کردم و واقعا افسرده شدم دیگه بعد ۱۰ سال اونم من بادوتابچه بیرون میرفتم نه میدیدمش فقط تلفنی بود و واقعا ازاین زندگی نکبت بار دورم میکرد 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عزیزم خوب اگه مرد خوبی نیست همون بهتر جدا بشی تا اینکه از تنهایی بری با کس دیگه حرف بزنی برنگرد خونه پدرو مادرت خودت زندگیت و بساز ....من کلا مخالف جدا شدنم و به کسی پیشنهاد نمیدم ولی وقتی کار به جایی برسه که فکر خیانت به سر ادم بزنه همون بهتره جدا بشه 

کسانی که به من میگویند تو به جهنم میروی و ما به بهشت خوشحالم میکنند که به یکجا نمیرویم...
چجوری آخه نه پولی نه چیزی کاشکی خدامنو راحت میکرد 

دور ازجونت مشاوره تلفنی مشاوره آنلاین هست که پول نمیخواد شوهرت بهش زنگ زد طرف چیزی نگفت؟؟ دعواتون نشد؟؟ 

عزیزم خوب اگه مرد خوبی نیست همون بهتر جدا بشی تا اینکه از تنهایی بری با کس دیگه حرف بزنی برنگرد خونه ...

بخدا ده سال زجرکشیدم ولی فقط بخاطربچه هام تحمل کردم و واقعا خستم

بخدا ده سال زجرکشیدم ولی فقط بخاطربچه هام تحمل کردم و واقعا خستم

به نظرت الان بچه هات آرامش دارن؟؟؟

کسانی که به من میگویند تو به جهنم میروی و ما به بهشت خوشحالم میکنند که به یکجا نمیرویم...
چون پناهی ندارم واسه خونه بودنم

کسی که باهاش تلفنی حرف میزنی اینقدر نمی خوادت که یه سرپناه بهت بده؟؟؟؟...خوب نگاه کن ..سر پناه و خرجیتو از شوهرت میگیری و حرفای قشنگت رو به یکی دیگه میزنی..واقعا این درسته؟؟


من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
کسی که باهاش تلفنی حرف میزنی اینقدر نمی خوادت که یه سرپناه بهت بده؟؟؟؟...خوب نگاه کن ..سر پناه و خرج ...

منم ده سال محبت پاش ریختم کتکش وخوردم تنهایی کشیدم .پول کجابود خواهرمن 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز