منم‌از بابام متنفرم.
عزیزم نفرین نکن به جای این بگوخدابختموازیه جای خوب بازکن ازشون دور باشم هم من راحت شم هم اونا
مستقل شو برو سر کار پول اجاره دربیار
ای بابا منم وقتی نوجون بودم تو راه مدرسه با دوستام خندیدیم رفیق داداشم دیده بودم رفته بود به داداشم گفته بود خواهرت تو راه مدرسه میخنده داداشمم اومد بابامو گفت بابام کلی چیز بهم گفت آخرشم بهم گفت نانجیب.هنوز که هنوز این حرف آزارم میده ولی بابامو بخشیدم اما رفیق داداشمو هیچ وقت نمیبخشم.
یکدفعه ایی کنار بزارشون و کار کن و خونه زندگیتو جدا کن .اینجور پدرا هم بیشتر چون خرجتو میدن حرص میخورن اگه کار کنی یه قرون هم نده جرات نداره بحرفه
عزیزم خدا بهت صبر بده شما الان یه زن مطلقه هستی و اختیارت دست خودته چرا نمیری دنبال کار بگردی و یه خونه اجاره کنی برای خودت زندگی کنی
یا اگه کسی رو نیشناسی شرایط تو رو داره و تنهاست شریکی باهم خونه بگیرید
کاری که درآمدش حلال باشه اصلا عیب و عار نیست من اگه جات بودم حاضر بودم برم خونه مردم کار کنم حتی ولی دستم توی جیبم باشه و بتونم تنها زندگی کنم والا
عزیزم خیلی جوونی اگه شرایطشو داری برا خودت کار کن مستقل شو زیر منت پدرت نباشی
منم خیلی از دست بابام زجر کشیدم و بچگیم با تحقیر و عذاب گذشت.تا میرفت بیرون از خونه از خوشحالی بال در می آوردیم.
