2777
2789
عنوان

برخورد با خانواده شوهر

587 بازدید | 30 پست

سلام.

دوستان من شهریور پارسال عقد کردم.

خانواده شوهرم یه شهر دیگه ان و ما تهرانیم.

من فقط بعد از عقدمون یه بار عید رفتم خونشون.

خداییش آدمای بدی نیستن...

تو همون ده روزی هم که خونشون بودم، خدایی بدی ازشون ندیدم.

ولی خب ما از اول، تو خواستگاری قرار گذاشتیم که یک سال بعد از عقد عروسی کنیم.

(همسر من دانشجو بود و از اولش که اومدن جلو، قرار بر این بود که عروسی بگیرن، و خونه هم رهن کنن) هیچ زوری هم در کار نبوده.

حالا تهران که میدونید نمیشه خیلی دیر بریم دنبال سالن و اینا...

شب جمعه ها و اینا زود پر میشه.

اینا تا بعد از عید که هیچی نگفتن، بعدم که من گفتم بخوان بگیرن هم الان نمیخوام.

چون باید کلی بگردم و آخرشم اونی که میخوام‌گیرم نیاد.

دیگه گذشت؛ تا تابستون یه بار اومدن خونمون، بابام حرف عروسی رو زد و گفت که باید تکلیفشون رو مشخص کنیم و اینا...

راستی دلیل عروسی نگرفتنشون هم این بود که یه هفته به عید نوروز دایی پدر شوهرم فوت شد.

من تو عمرم نشنیدم کسی واسه دایی باباش عروسی رو یک سال عقب بندازه.

بهانشون فققققط بهانه بود، و هم ما اینو میدونستیم، هم خودشون.

ولی دیگه به روشون نیاوردیم‌

اون روز صحبت کردیم، بابام گفت حالا اگه میخواید تقویمی ورق بزنید و اینا، بزنید خبر بدید.

اونا هم از خدا خواسته گفتن باشه.

رفتن و خبر ندادن، یه ماا بعد خودمون دوباره زنگ زدیم و خبر گرفتیم، گفتن مرداد.

شب ساعت ۱۱ بهشون زنگ‌ زدیم که شما به پسرتون گفتید تابستون، سال اون خدابیامرز قبل از عید تموم میشه...

از عید تا مرداد ۵ ماهه...

دیگه گفتن ما اون موقع خیلی برامون بهتره و این حرفا...

بابام بهشون گفت روشنک خیلی حالش بده و همش گریه میکنه و زندگیش رو هواست و... اصلا انگار نه انگار...

گفتن یه ماه از تابستون گذشته باشه خوبه...

(من نمیدونم اینا تو روستا زندگی میکنن یا مریخ... آخه موقع عروسی که دیگه خیلی پولی نیاز نیست... بیصترش قبلش باید تسویه بشه... حالا یه چیزایی هم بعدشه. ولی میدکنید که کمه) 

ما قبول کردیم و گفتیم ولی اون موقع دیگه کاری نیستا...

سالن و اینا پر میشه.

گفتن خب باشه. من آمادگی دارم از الان برن دنبال سالن، اردیبهشت هم آمادگی دارم که برن دنبال خونه.

ما هم رفتیم دنبال سالن و یه سالن که قیمتش بهتر بود پیدا کردیم و بهشون گفتیم.

حتی با بابام اینا و یکی از فامیلامون رفتیم واسه تست غذا و اینا.

بهشون گفتیم و گفتن اوکی.

ولی پول ندادن.

به شوهرم گفتم، گفت من تازه بهشون گفتم باید پول بدن و اینا...

( اونا واسه دوتا بچشون عروسی گرفتن قبلا) تالارم گرفتن. درسته تو روستان. ولی پشت گوه نیستن که... میدونن رزرو پول میخواد.

بابام هم خودش بهشون زنگ‌زد و گفت که ما رفتیم این کارا رو کردیم و اینا و منتظر شماییم.

الان بیشتر از یک ماه و نیمه که گذشته، ولی دریغ از یه زنگ و خبر...

یعنی انقدر ارزش قائل نشدن که به پدر مادر من احترام بذارن و بهشون خبر بدن...

از روز اول بدون خبر عروسی منو انداختن عقب.

با اینکه میدونستن ما تاریخ واسمون مهمه و من حتی درسن رو نصفه ول کردم که عروسی بگیریم.

ولی با همین راحتی انداختن عقب.

حتی یه زنگ‌ خشک و خالی به من نزدن از دلم دربیارن...

نمیگم به پام میفتادن... ولی یه عذرخواهی، یه جبران میکنیم، یه ناراحت نباش، آدمو نمیکشه که... میکشه؟؟؟؟

ولی دریغ از یه زنگ.

منم دیگه اصلا بهشون زنگ‌نزدم...

خیلی هم از دستشون ناراحتم و دلم ازشون گرفته.

حالا میخوان تو این هفته بیان خونمون.

بابام هم گفته که میخواد اتمام حجت کنه.

ولی خب بابام زبونش فقط واسه بقیه است. واسه اینا زبون نداره.

حالا نمیدونیم چجوری رفتار کنیم.

چه حرفی بزنیم که متوجه بشن که بهمونوبی احترامی کردن و ناراحت شدیم.

آخه از روز اول هم که حرف میزدیم، حرف خونه جایی بجز تهران شد، بابام گفت به هیچ وجه.(قبل از ازدواج) 

ولی تو همین حوالی بازم شنیدم که با شوهرم درباره کرج حرف میزدن...

ولی شوهرج گفت نه.

ولی به هرحال حرفشو زدن...

من اصلا دیگه تحمل ندارم که همش تنم بلرزه واسه زندگیم.

همش نگران باشم که سر چی ممکنه دبه کنن...

حالا این همه توضیح دادم که ازتون مشورت بخوام که وقتی اومدن چطوری رفتار کنیم؟؟

هم خودم، هم پدر مادرم..؟؟؟

که ناراحتمیون رو نشون بدیم و بفهمن که بهمون بی احترامی کردن.

ممنون میشم راهنماییم کنید.

درباره پول نداشتن و وضع مملکت هم لطفا نگید.

دیگه کار ما از این حرفا گذشته.

اگه به موقع خودمون احساس مسئولیت میکردن و عروسی میگرفتن، انقدر گرون نبود.

قرارداد هامون رو بسته بودیم و تموم شده بود.

بعدم ما هم میخوایم جهاز بخریم. ولی بابام اینا بخاطر پول زندگی بچشون رو به بازی نمیگیرن.

الان مشکل اصلی بی مسئولیتی و اهمیت ندادن و بی احترامی به من و خانوادمه.

لطفا بگید رفتارمون چجوری باشه اون روز...

تو رو خدا لایک نکنید.ممنون.
خیلی طولانیه

ببخشید دیگه گفتم همه رو توضیح بدم که تو یه پست همش باشه.

ولی خلاصش میشا اینکه از خانواده شوهرم ناراحتیم، میخوان بیان خونمون، نمیدکنیم چطوری برخوزد کنیم و چی بگیم که متوجه ناراحتیمون بشن و بفهمن که بهمون بی احترامی کردن...

هم من، هم مامان بابام.

تو رو خدا لایک نکنید.ممنون.

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

ببین دوست من مطمئنی مشکل اصلیشون بی مسئولیتیشونه؟

شاید پول ندارن که هی دست دست میکنن

اخه یه کم عجیبه

 اگه پول عروسی رو دارن برا چی باید هی عقب بندازن؟

شوهرت چرا هیچ عکس العملی نشون نمیده؟

دوران عقد خر است.بدترین روزای زندگیم دوران عقدم بود😢

عزیزم حالا که دارن میان شایدمیخوان خودشون دنبال تالاربگردن .بعدهم با پنبه سرببر .شماعادی برخوردکنید اگه دیدین به رو خودشون نیاوردن بگید پاشیم بریم دنبال تالارتوعمل انجام شده قراربدید ببینید اصلا حرف حسابشون چیه اگه بازهم دیدید تفره میرن و براشون مهم نیست دارن عقب میندازن .پدرت اتمام حجت کنه بگه یا تافلان تاریخ عروسی میگیرید میرن سرزندگیشون یا خیلی جدی تکلیفشون بایدروشن بشه.دیگه هم حق ندارن هموببینن مثلا تا 1ماه دیگه بهشون اولتیماتوم اخروبدین.تا اون تایم هم مثلا پسرتون حق نداره دخترمون وببینه وباهم حرف بزنن

کوتاه نیا  تهران خونه بگیر  سرسنگین باش گفتن گرونه فلانه  یگی سر موقع گرفته بودین ...

همه چیز واقعا گردن خودشونه...

همون پارسال که ما عقد کردیم، دوماه بعد رفتن ۵۰ میلیون دادن آب چاه خریدن...

که اون یکی پسرشون و دخترشون هم مخالف بودن. نه واسه عروسی. کلا میگفتن آب نگیر. (با اینکه اون یکی پسر خودش با پدرش کار میکنه)

ولی اصلا خودشون فکر نکردن ما پسر داماد کردیم، مسئولیت داریم.

حالا کوتاه که نمیایم به هیچ عنوان.

ولی نمیدونیم اون روز که میان چجوری رفتار کنیم ک چی بگیم.

مامان بابام بلد نیستن.

گفتم شما اگه تجربه دارید بگید که ما هم بدونیم چی بگیم که حل و فصل بشه

تو رو خدا لایک نکنید.ممنون.
ببین دوست من مطمئنی مشکل اصلیشون بی مسئولیتیشونه؟ شاید پول ندارن که هی دست دست میکنن اخه یه کم عجی ...

نه عزیزم.

بی مسئولیتشون واسه همون اوایل بود.

الان واسه پوله.

ولی من که نباید توئون پول نداشتن اونا رو بدم.

عقد طولانی خوب نیست.

همه هم‌میدونن. منم واسه اینکه با عقد طولانی مشکل داشتیم، حتی درسم هم ول کردم.

نداشتن نمیومدن دختر بگیرن واسه پسرشون.

نمیومدن از روز اول بگن ما فقط نمیتونیم خونه بخریم. میتونیم رهن کنیم. بقیه چیزا حله.

دعوتنامه نفرستاده بودیم که...

تو رو خدا لایک نکنید.ممنون.
دوران عقد خر است.بدترین روزای زندگیم دوران عقدم بود😢 عزیزم حالا که دارن میان شایدمیخوان خودشون دنب ...

خودشون عمرا...

بعدم میخواستن بگردن مگه من مسخره اینام که چند روز همه وقت تعطیلمو بزارم دنبال تالار، بعد خودشون بیان بگردن؟؟؟

دنبال تالار نمیخوان بگردن.

ولی کلا همین اتمام حجته رو میخوایم بکنیم.

ولی بلد نیستیم چجوری...

مثلا بابام چی بگه بهشون؟؟؟

من خیلی واسم سخته که با شوهرم حرف نزنم.

ولی بازم میتونم رو دلم پا بزارم و خودمو راضی کنم.

ولی آخه مشول اینجاست که واسه اونا چه اهمتی داره گه پسرشون نمیتونا با من حرف بزنه؟؟؟؟

اونا زندگی آینده بچشونم در نظر نمیگیرن.

خودت میدونی عقد طولانی چه ضربه هایی به زوج میزنه.

به نظرت دقیقا بابام چی بگه که اتمام حجت کنه؟؟؟؟

بلد نیستیم

تو رو خدا لایک نکنید.ممنون.
روشنک جان راجب تمامه این مسائل با همسرتون صحبت کردین شما ؟

منظورت رو نمیفهمم...

درباره چی مثلا؟؟؟

هرچی که شده اونم میدونه دیگه.

میدونه هم که ناراحتیم.

ولی خیلی خجالتیه و کاری از دستش برنمیاد.

اونا به ما قول دادن و مسئولن.

ولی پسرشون که نمیتونه ازشون طلبکار باشه.

تو رو خدا لایک نکنید.ممنون.
با پول مامان باباهاتون ازدواج میکنین؟ خب چرا شما و شوهرتون پول ازدواجتونو نمیدین ؟    

چون من و شوهرم پول نداریم.

من ۲۳ سالمه، شوهرم ۲۴ سال.

تازه درسش تموم شده و رفته سربازی.

عاشقش هم نبودم.

روز اول اومدن گفتن ما فقط خونه نمیتونیم بخریم. میتونیم رهن کنیم. بقیه چیزا اوکیه.

منم که خودم سرکار نمیرم بخوام پول جهازمو بدم.

اگرم میرفتم بابام اجازه نمیداد خودم بدم.

تو رو خدا لایک نکنید.ممنون.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز