الان تاپیکی رو داشتم میخوندم که یه مادر نوشته بود از دست بچه ام خسته شدم و دلم میخواد نباشه دیگه...
حالم بده
داغون شدم
کامنتارو خوندم هزاااار بار خداروشکر کردم بابت دخترم و سلامتیش.... میگم خدایا بهم رحم کن من توان مریضی های سخت رو ندارم... خدایا منو با بچه ام امتحان نکن...
خاک تو سررررم که عصبی میشم و بعضی وقتا سر دخترمم داد میزنن
بچه هامون جز ماها پناهی ندارن
اما واقعا یه وقتایی از عصبانیت نمیدونیم چی میگیم😭