بعضیا در جریان تاپیکام هستن
خانوادمو و همسر سر عروسی گرفتن ب اختلاف خوردن
مامانم صبح میگف بیا جهازتو بردار ببر ولی من نمیام با خاهر شوهرت برو بچین
اینو ک گف انگار دنیا روو سرم خراب شد
من خانوادمو نمیفروشم ب شوهر
بهش کفتم تصمیممو کرفتم و کاملا جدی ام میخام جدا شم
دلمم سوخت براش هزار بار خاهش کرد حاصر شم برم پیشش تو خونه تنها بود
اخر سرم کف من طلاقت نمیدم