من چرااینقد ضعیفم من چرااینقد بدبختم چرااینقد اعتماد به نفسم کمه 😢😢شوهرم ۳ بار بهم خیانت کرد زن اورد تو خونه و هزارتا کثافت کاری دیگه فحاشه بددهنه دهنشو باز میکنه بدترین چیزارو به خانوادم میگه بداخلاقه😢کار درستو حسابی نداره ارزوی یه دست لباس خوب به دلم مونده ارزوی اینکه سرماه بشه و صابخونه نیاد ابروریزی کنه و من سرمو نندازم پایین😭۶ ساله دارم باهاش زندگی میکنم کلا دوبار مسافرت رفتم یک بار خونه خواهرش یه بار داهات خودشون😭😭۱۲ سال ازش کوچیک ترم ازش سرترم خانوادم خیلی بافرهنگ ترن بخدا بهترین جهزیرو اوردم خانوادم براش سنگ تموم گذاشتن نداشتن بخورن اما این شام اومده پول قرض کردن بهترین غذارو جلوش گذاشتن مدام بهش محبت کردن اونوقت اقا دیشب به من میگه ازت بدم میاد تو نامحرمی زنای مردم رفیق شوهرشونن تو نارفیقی هربار بهت خیانت کردم به همه گفتی 😢😭بهم میگه زیاد حرف بزنی طلاقت میدم😢قول داده بود خوب بشه اما ذاتش کثیفه هیج کاری نمیشه کرد اخه چقد وقاحت😢😭😭خانوما من مشکلم اینه که از طلاق میترسم خانواده من خونشونو فروختن تا جاهاز منو بدن ۶ ساله بیچارها مستاجر نشینن برای اینکه من سرم بالا باشه و خوشبخت باشم اما از روزی که رفتم فقط این طفلکا خبر جنگ و دعوا مارو شنیدن یک بار خبر خوشی بهشون ندادیم😭دلم به حالشون میسوزه باید خیلی ظالم باشم بلند شم طلاق بگیرم برم پیششون😢😭از همه مهم تر اگه من طلاق بگیرم میشم آیینه دق مادر پدرم ..مادرم بیماری قلبی دارم میدونم که قلب مهربونش در برابر حرفایی که خانواده درمیارن طاقت نمیاره😢😭حتی جا ندارم اساسامو ببرم اخه اونا خودشون یه خونه کوچیک مستاجری دارن من اینهمه اساسو کجا ببرم😭😭از یه طرفم میترسم طلاق بگیرم بااین وضعیت مالی و اقتصادی هیچکس سراغم نیادو و تااخر عمرم ایینه دق خانوادم باشم و حسرت زندگیای مردمو بخورم ارزوی مادرشدنو به گور ببرم😭😭بین دوراهی موندم از یه طرف این عوضی هربلایی میخواد سرم میاره فحشم میده خیانت میکنه تهدید میکنه از یه طرفم راه رفتن ندارم😭😭