2777
2789
عنوان

با احساس پاک آدم ها بازی نکنید😤

| مشاهده متن کامل بحث + 1672 بازدید | 148 پست

‍ چنانم کرده ای عاشق که بی عشق تو ویرانم

تویی روحم تویی جانم تویی پیدا و پنهانم


برای دیدن رویت ز هر خوابی گریزانم

تویی سر چشمه امید و درد و درمانم


نگر بر قلب بیمارم ببین این جسم بی جانم

بیا سویم چو میدانی تویی سوی دو چشمانم...



‏سری که درد میکنه رو باید بذاری رو شونه های یار...!

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

دختر برو تاپیک شهروز اینجا فازش غمه هوووع هوووع چیه اخه😄


واما خاطره  


ایستادن اجبــــار "کوه" بود

رفتن سرنــوشت "آب"

افتادن تقـــدیر "برگ"

و"صبــر" پاداش آدمــــی

پس بی هیچ چشم داشتی
حراج مــحبت کنـــیم ؛

که همه ما فقــط "خاطره "  ایم

گاهی سکوت می کنی چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرف بزنی گاهی سکوت میکنی چون واقعا حرفی برای گفتن ندا ...

خب حالا ناراحت نباش همون سکوت بهتر از همه چیه 

خدایا تا پاکم نکردی... خاکم نکن..😔😔😔
واما خاطره   ایستادن اجبــــار "کوه" بود رفتن سرنــوشت "آب" افتادن تقـــدیر "برگ" و"صبــ ...

مرسی قشنگ بود

چی شده امشب فاز شاعری برداشتین؟ 

   ᴛʜɪɴᴋ ʙɪɢ ʙʟɪᴇᴠᴇ ʙɪɢ ᴀᴄᴛ ʙɪɢ       ᴀɴᴅ ᴛʜᴇ ʀᴇsᴜʟᴛs ᴡɪʟʟ ʙᴇ ʙɪɢ                                                                          تاپـیك روزانه صلوات 🌱🌸🌱    
واما خاطره   ایستادن اجبــــار "کوه" بود رفتن سرنــوشت "آب" افتادن تقـــدیر "برگ" و"صبــ ...

نفهمیدم چه شد؟
چگونه شد؟
سر از کجا درآوردی؟
دلت هوای چه کس را کرد،
که رفتی!
آسوده خاطر و بی دلیل
چشم بستی بر منِ عاشق و رفتی و ندیدی آواره شدنم در این کوچه پس کوچه های خاطره را.
ندیدی دلتنگیِ نفس گیرم را و رفتی!
آری رفتی،
با وجودِ عشقِ عمیق نشسته بر قلبم رفتی و خنجر زدی بر این دلِ دیوانه.
تو،
کی بودی
که اینگونه
بعد از رفتنت
آشفته خاطر به دنبالت میگردم؟؟
تو مگر دلم را نشکستی؟
تو مرگ قلبم را ویرانه نکردی؟
تو مگر پشت پا نزدی به منِ ساده؟
پس چرا باز هم هر شب،هنگامی که سر به بالین میگذرام اینگونه دلتنگت میشوم و سیلی اشک به راه می‌اندازم.
تو واقعا کیستی؟؟
تو کیستی که اینگونه جان و جهانم شدی و هم جانم و هم جهانم را ویران کردی!؟


‏سری که درد میکنه رو باید بذاری رو شونه های یار...!

حاضرم ای عشق پای دار بیایم

با غم دوریت اگر کنار بیایم


بر سر من هر بلا که هست بیاور

دوست ندارم ضعیف بار بیایم


راضیم از سرنوشت خود بگریزم

سوی تو ای عشق ناگوار بیایم


قصد تو وقتی که از قرار وداع است

با چه امیدی سر قرار بیایم؟


حق من این نیست بعد این همه دیدار

گوشه ی ذهنت به اختصار بیایم


مثل حباب آمدم و می روم ای کاش

یک سرسوزن به چشم یار بیایم...



‏سری که درد میکنه رو باید بذاری رو شونه های یار...!

بامن ای عشق

غم آلود غریبانه چه کردی

بی خدا حافظی

آتش به دل خانه چه کردی

من که عمری به

قفس قمری زیبای تو بودم

این چنین مرثیه

خوان شب کاشانه چه کردی

‏سری که درد میکنه رو باید بذاری رو شونه های یار...!

‍ ‍ ‍ باز هم نصف شب  و تاب و تبی تکراری

دلبرم! همنفسم بازتو هم بیداری؟        


گل شب بوی غزل ریز! مزاحم نشوم!  

وقت داری کمی از روی غمم برداری؟؟  


میشود دست به بغضم بکشی؟ بی زحمت!

میشود گوش به آهنگِ دلم بسْپاری؟


"یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم"

خسته ام،خسته از این زندگیِ اجباری!


شده مخروبه، بنایِ دلِ کج بنیادم!

شاعری را چه به وصله زدن و معماری!


خسته ام،منتظرِ معجزه ی تازه گیَم

تو بیایی به دلم، دینِ نُویی می آری!؟


کاش! پایانِ غمِ من به خودت ختم شود

کاش! شیرین شود این درد و غمِ تکراری...


😞😞😢😢😢

‏سری که درد میکنه رو باید بذاری رو شونه های یار...!
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792