زنگ آخر هرچی اضافه پای تخته میموند مخصوصا اون صورتی زرد آبیاش میریختم توجیبم باهزار ترسو لرز میرفتم بیرون.خدامیدونه چندبار خواب گچ های خوشگل دیدم.بعد میومدم خونه پشت درحیاط واسه خودم معلم میشدمو مینوشتم بابام دید معلم بازی دوست دارم چندوقت دیگش واسم وایت برد خرید ولی اون کجاو این کجا؟؟؟؟؟؟