2777
2789
عنوان

مادرشوهرم🤬🤬🤬

1858 بازدید | 116 پست

سلام بچها من تو عقدمو ما رشت زندگی میکنیم و همسرم و خانوادش تهران زندگی میکنن و نسبت فامیلی هم داریم!

حالا پنجشنبه جشن عقد دختر عموی همسرمه و خواهر شوهرم بهم پیام داد ما داریم میایم شمال اما داداش فک نکنم بتونه بیاد چون مرخصی نداره ولی تو بیا نیای بد میشه و فلان خلاصه منم گفتم باشه با ابراهیم صحبت میکنم حالا شاید بتونه بیاد اگه نیومدم من فک نکنم بیام چون تنها دوس ندارم!!!خلاصه گف بنظرم نیای زشت میشه گفتم باشه یه کاریش میکنم بعد گف من دارم کت و سارافونمو میپوشم گفتم باشه عزیزم بپوش😊گف تو چی میپوشی گفتم اگه بیام لباس میخرم یه نیم ساعت گذشت گف نه مامان میگه نخر یه جشن کوچیکه یه چیز بپوش بیا راسش بهم برخورد ولی حرفی نزدم گفتم حالا ببینم چی میشه اصن شاید نیام گف باشه نیا😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐نه به اون اصرارش که نیای زشته نه به اینکه حرف لباس شد گفتن نیا!!!!

به همسرم گفتم گف شاید منظوری نداشتن حالا اگه داشتنم به دل نگیر عزیزم من نمیتونم بیام اگه میخوای بری واست پول بریزم واسه خرید و ارایشگاه😐😐😐😐😐😐

بنظرتون نباید به دل بگیرم؟؟؟به همسرم گفتم نه تو نیسی نمیرم!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به همسرت این چیزای کوچیکو نگو خودت حلشون کن .بعدا حرفات خیلی عادی و تکراری میشه 


فرزند خوبم😇 امروز برایت اینگونه دعا کردم!خدایا!بجز خودت به دیگری واگذارش نکن!تویی پروردگار او!پس قرار ده بی نیازی در نفسش،یقین در دلش،اخلاص در کردارش.روشنی در دیده اش💫،بصیرت در قلبش💖،وروزی در زندگیش !امین❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز