2777
2789
عنوان

اخلاق بد شوهر

285 بازدید | 14 پست

خیلی تنهام...

نمیدونم چی کار کنم گیر کردم نمیدونم قراره چی به سرم بیاد 

هیشکی و ندارم 

شوهرم ( ۹ماهه عقدیم) تازگیا اخلاقش عوض شده اصلا اینجوری نبود  

بد حرف میزنه شاخ بازی در میاره 

تا میام چیزی بهش بگم میگه 

-چیه دور ور داشتی ؟

-بهت خیلی میدون دادم

-جرعت کاریو نداری

-ادبت میکنم

و.....

تازه اول راحیم 

هر موقع دعوا میکنم همه تغصیرارو رو من میندازه میگه درست شو میگم من درستم تو درست شو میگه من همینم که هستم 

میگه یا تموم کن یا درست شو 

(دوسم دارع ها میدونم فقط واس حرص میگه تموم کن)

ولی خب اصلا از این وضع خسته شدم 

دیشب دعوا کردیم

 گفتم گوشیتو بده نداد گفتم وا بده کار دارم بازور ازش گرفتم سریع اومد نشست پیشم انگار مینرسید انگار چیزی تو گوشیش داشت امامن چیزی ندیدم 

بعد بهش دادم 

خیلی ناراحت شدم جوری رفتار کرد انگار چیزی هست 

داشت میرفت منم واقعا ناراحت بودم رفتم بدرقش کنم گفت چیه چته گفتم وا چیمه گفت چیزی دیدی تو موبایلم اینجوری میکنی 

گفتم قرارع چیزی ببینم؟ گفت حاما دیذی اینجوری میکنی دیگه 

گفتم ب خودت شک داری گفت تو ب من شک داری گفتم چیزی ندیدم چیزی نشده چته 

گفت دور ور نداراواس خودت الکی گفتم بابا مگه چیزی گفتم  

من چیزی تو گوشیت ندیدم گفت نمیتونی ببینی ام گفتم یعنی چی گفت نیست که ببینی گفتم باشه خودم میدونم چیکار کنم گفت باشه هم هیچ کاری نمیتونی کنی منم گفتم تو موبایلت چیزی باشه تف نمیندازم روت بعد اونم باهام بد حرف زد تو حیاط بودیم گفتم برو بیرون بعد رفت ب پدر مادرم گفت دخترت میگه تو گوشیت چی داری نشون نمیدی 

و پیاز داغ زیادی 

منم خیلی عصبی شدم طوری رفتار مرد ک من تغصیر کار باشم بعد بابام گوشیشو اورد گفت ویزی نیست که منم میبرن گروه و کانال نکا کنید ، گف اصلا چیزی تو گوشیش باشه اشکال نداره !!!

گفتم افرین بابا یاد بده قشنگ ترفند خیانت یادش بده بابامم اومد پیش شوهرم محکم دوبار دودستی زد روسرم اولین بارش بود میزد،خیلییی گریه کردم شوهرم کفت بریم قدم بزنیم اروم شی رفتیم بیرون مثل روانی ها گریه میکردم جوری که الانم باد چشمام نخوابیده بعد اومدیم خونه و رفتم روی بابامو بوسیدم و تموم شد 

ولی میترسم بازم شوهرم بد حرف بزنه واقعا من عصابم نمیکشه خیلی عصبی هستم (دیشب قبل دعوا مشاوره هم رفته بودیم گفت فعالیت داشته باش باشگا ثبت نام کن و یه قرص داد قبل خواب بخورم برای تنظیم خواب گفت هفته بعد بریم پیشش تا صحبت کنیم کمکم کنید شما تجربه بیشتری از من داریم 

بگید چه کار هایی نباید انجام بدم من خیلی زود از کوره در میدم و پرخاشگری میکنم و زود هم گریه میکنم اصلا قوی نیستم کمک کنید چیکار کنم از زندگیم میترسم میخوام یه زندگیه اروم داشته باشم 

از یه نظرهم احساس میکنم شوهرم اول خودش واسش مهمه بعد من گفتم موبایلامونو عوض کنیم گوشیو تو رو دوس دارم گفت نخیر گفتم مگه چی میشه گفت نمیتونم با گوشیه تو کار کنم بی کیفیته گفتم پس چرا برام خریدی گفت دستم خالیه گفتم خب من موبایلتو میخوام گفت نمیدم کار من اشتباه بود من پر توقع ام ؟؟؟

♡مثل برف باش ؛ زیبا ولی سرد♡

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اولا بگو چند سالتونه؟

دوماً بابات چرا اونطوری کرد پیش اون 😟😟

دخترک خنده کنان گفت که چیست...راز این حلقه زر...راز این حلقه که انگشت مرا... اینچنین تنگ گرفته است به بر...راز این حلقه که در چهره او...اینهمه تابش و رخشندگی است...مرد حیران شد و گفت... حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است...همه گفتند:مبارک باشد...دخترک گفت:دریغا که مرا...باز در معنی آن شک باشد... سالها رفت و شبی...زنی افسرده نظر کرد برآن حلقه زر...دید در نقش فروزنده او... روزهایی که به امید وفای شوهر...به هدر رفته هدر....زن..... پریشان شد و نالید که وای...وای این حلقه که در چهره او...باز هم تابش و رخشندگی است... حلقه بردگی و بندگی است...فروغ فرخزاد.....

سلام دوست عزیزم بهترین راه اینه  که بامشاور مشورت کنید به گوشی همسرتون حساس نشید اونوقت ببینید ایااخلاقش خوب میشه یانه 

ولی اروم باشید یک کاری کنید که متوجه بشه دیگه به موبایلش حساسیت ندادید اونوقت میتونید یه نگاه به گوشیش بندازید

 یک خانومم که حجته مسلمانی ام امام حسین علیه السلامه این جمله را توی فیلمِ روز واقعه ازیک نصرانی که شاهد واقعه ی کربلا بود شنیدم

اهلاق داداش من با زنش تو عقد همین بود و الانم با گذشت هفت سال از زندکیون همچنان همون خری ک بوده هست 

من همیشه خجالت زده زن داداشمم بخاطر رفتار بد برادرم 

به نظرم این آدما درست بشو‌نیستن 

خوب‌فکر‌کن و‌یه جلسه تکی‌مشاوره برو 

خدا نکنه خانواده دختر جلو داماد دخترشون رو مقصر کنن و از اون بدتر حرف بد و رفتاری نسبت به دخترشون نشون بدن اونموقس که شوهر گرامی میفهمه هیچکی پشت این دختر نیس و تا میتونه ظلم میکنه اول با خانوادت صحبت کن اول خانوادت و درست کن بعد بیا سراغ خودت و شوهرت

منم تمام اینارو پشت سر گذاشتم

بنظر من اولین چیز اینه ک ما ببخشید ولی پوستمون کلفت شه

عزیزم من بعد ی سالو نیم فهمیدم شوهرم خط مخفی داره

میدونی چقدر باورش سخت بود برام

زندگیم سختو زهر شده

هیچوقت راستشو نمیگه

نمیدونم چیکار کنم

گاهی وقتا میگم بیخیال بزار هر کاری میخاد بکنه

اما دیشب ک فهمیدم خط داره وسایلام برداشتم ک برم امد خونه

افتاد ب پام

التماسم میکردو گریه کرد

ک ن بدون تو مردمو تو بهترینیو فلان

خیلی دوسم داره اما ب چ دردم میخوره این دوست داشتن

تو زندگیای اینجوری ما زنا اگه بخایم خاموش بشیم و همه چیزو بریزیم تو خودمون مث من آدم روانی میشه

نصف موهام ریخته بخاطرش

شوهر من خیلی اخلاقاش خوبه خیلیا

ولی چ فایده وقتی من میفهمم ی خط داره ک من نمیدونستم

زندگی خیلی سخته

اره عزیزم زیادی گیر میدی اینقدر حساس نباش... چون اونم حساس میشه... 

دختر قشنگم ، عزیز مامان من با تو خوشبخت ترینم😍🧿🧚‍♀️.      فکر نکن چون جوابتو نمیدم کسی هستی... اتفاقا چون هیچی نیستی جوابتو نمیدم و حوصله کَل کَل با تو رو ندارم و مهمتر اینکه کاربریمو دوست دارم نمیخوام به خاطر یک عدد هیچ از دست بدم🤗
اولا بگو چند سالتونه؟ دوماً بابات چرا اونطوری کرد پیش اون 😟😟

۱۶ سالمه اون ۲۲

بابام  از حرفیذکه زدم عصبانی شد منو زد گفتم یاد نیدی شوهرم بهم خیانت کنه

♡مثل برف باش ؛ زیبا ولی سرد♡
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز