خواهرزادم ۲۵ سالشه..چندوقت قبل براش رفتن خواستگاری
خب
خب
خب؟
خب چرا به هم بزنه مادرش؟؟؟
خودش راضیه؟
چرا اخه
چرا
خب نامزدی مرحله شناخته
اگه نتونه باهم کنار بیان پس بهتره که جدا شن
رفتن خواستگاری یه دختر ۱۸ ساله که تازه داره پیش دانشگاهی میخونه..بعد خواهرمینا هم وضع مالی آنچنانی ندارن خیلی معمولین..همون جلسه خواستگاری هم کلی به خانواده دختر و خود دختر توضیح دادن، خواهرزادمم یه شغل معمولی تو شرکت خصوصی داره و درامدش هم خیلی زیاد نیست ولی فوق العاده خوشتیپ و خوشکله چشمای آبی و موهای بور شبیه مدلای اروپایی
خب بعدش؟؟
میتونستی همون اول بنویسی که مخاطبارو اینقد معطل خودت نکنی😒😒😒😒
بعد رفتن واسه خرید حلقه و اینا..بماند که سر قضیه سکه مهریه و وسایلی که برعهده داماده، دختر خانم حرف خودسو پیش برده و خواهرزادم و خانواده قبول کردن..مثلا ۲۰۰ سکه انداختن که بالاتر از عرف خانواده بوده و گفتن ۵تا وسیله هم داماد باید بخره مثل سرویس چوب و یخچال و تی وی و ...
حالا با این اوضاع مالی و گرونی طلا سر قضیه حلقه گرفتن بازم دخترخانم با حرف خودش یه حلقه گرون برداشته..هم حلقه نشون و هم حلقه عقد و اصلا مراعت نکرده..بعد اینا جشن بله برون مفصل داشتن حالا این خانم پاشو کرده تو یه کفش که من جشن عقد خیلی مفصل با تالار و شام و فیلمبرداری و ..میخوام باید به تمام فامیلای ما که حدود ۲۰۰ نفرن شام بدین..خواهر من و شوهر خواهرمم قبول نکردن و پاشدن رفتن خونه..ازون طرف دخترخانم به پسرخواهرم زنگ زده و کلی باهاش حرف زده اونم اومده خونه و با پدرمادرش دعوا کرده که اگه قبول نکنین و نگیرین من میزارم از خونه میرم..خواهرمم گفته این عروس به درد من نمیخوره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
