زندگیم به بن بست خورده ولی دختر سه سالم سد راهمه نمیتونم بدمش دست یه آدم بی مسئولیت و خودمو نجات بدم ولی خودمم دیگه کم آوردم حالم ازش بهم میخوره تحملم تموم شده
حداقل تا حدی از دست جنگاشون خلاص شدم ولی بعضیا ک خیلی خرافین ی حرفایی بهت میزنن عصبیت میکنه از اونطرفم یکم تنهاییش سخته چون شما اگه طلاق بگیری میری سزکار خو مسلما بچتم تنها میمونه و خیلی چیزای دیگه
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است....کارم از گریه گذشته به آن میخندم😔💔
من وقتی بچم کوچیک بود مامانم مجبورم کرد تحمل کنم تا یکم بزرگ بشه والان بعد ۸سال دیگه گفتم نه نمیتونم و طلاق میگیرم والبته با این قانون بدی که کشورمون داره