بابام یدفعه ب یکی خندید ک بچه سوم پسر داشت بعد دوتا دختر. بهس گفت خدا میدونه چقد دعا کردی تا پسر دار بشی
بعد مامانم باردار شد بچه سوم.سه تا دخنر شدیم همه همینو میگفتن منتهی میگفتن میخواست و نشد
چاقی خواهرشوهرامو مسخره کردم وفتی ۵۵کیلو بودم و استخون
شدم ۷۷کیلو
یکی از فامیلامون دخترخالمو که جدا شده بدگوییش رو کرد و مسخره کرد
چند ماه بعد دختر خودش کارش به جدایی کشیید
کسی نمیدونه چراهرچی ازخوبا میگیم ب سرمون نمیاد؟درصورتی که قانون جذب میگه هرچی بگی همونوجذب میکنی
من که هرکی بچش خوبه انقد شکرمیگم.وضعیت اقتصادی زیبایی هرچی هرکس داره میگم شکر که داره
هرکیم بچش خوبه میگم خوشابسعادت خانوادش.ومادرش که ذوق بچشومیکنه .
من دوران بلوغ خیلی جوش میزدم.داداشم یه اسمی به مسخره برام گذاشته بود.البته با هم خوب بودیم و هستیم.شوخی میکرد ولی من ناراحت میشدم.خب دخترا رو ظاهرشون حساسن دیگه...منم با این حرف داداشم اعتماد به نفسم خیلی کم میشد
ازدواج کرد داداشم.خدایی زنداداشم پوستش خوب بود اول...ولی یهو بعد عروسیش وحشتناک جوش زد.کل صورتش شد جوش و تا الان که ۱۲ سال گذشته هنوز درگیره.خیلی خیلی بیشتر از من جوش میزنه.خودش همیشه میگه نمیدونم آرایشگرم روز عروسی چیکار کرد صورتم اینطوری شد
نمیدونم چرا حس میکنم داداشم منو مسخره میکرد خانومش که هر روز جلو چشمشه اینطوری شد
نه منظورم اینه که باید با ملایمت و بازی و اینا به بچه یاد بدی چجور رفتاری درسته و چجور غلط، نه اینکه اجازه بدی هررررکاری دلش میخواد تو خونه یا خصوصا بیرون بکنه بعد بجای یاد دادن کار درست تشویق بشه یا...
یا کلا فقط بچه دار بشی و تربیتم که هیچی...
یا............
من مجردم ولی ازبس گفتین دیگه تصمیم گرفتم روشوهرای بقیه تمرکزنکنم که چیشون بده خدایی نکرده براخودم پیش بیاد...
جالبتر اینه که خواهرشوهرام دارن لاغر تر از من میشن و من میشم چاقه
یه چیز دیگه.هم که.به خیر گذشت....
من همیشه می گفتم زن شوهردار چطور میتونه از مرد دیگه خوشش بیاد و این حرفا. ایناهمشون ج . ن. د. ه آن و ....
من عاشق شوهرم.بودم و هستم از لحاظ قیافه و هیکل هم همه چیزش خوبه. یه مدت کوتاه یه.همکار جدید واسمون اومد یه مرد خوش قیافه مهربون خیلی دوست داشتنی بود الکی الکی داشتم جذبش میشدم خداروشکر خداروشکر از شرکت ما رفت . الانم که.واسه کار یا هرچیز دیکه زنگ بزنه یه پیام بده من خیلیییی کوتاه جوابش میدم.
خدا بهم رحم کرد
