زن عمو مهمه دختراشو پونزده شونزده سالگی شوهر میداد و خوشحال و سر فراز بود هی به اونایی که دخترمجرد داشتن تیکه مینداخت ولی بابای من به این راحتیا قبول نمیکرد میگفت دخترام جنس مفت نیستن که هرکی رسید از راه قبول کنم
تنهادخترش که واقعا صبور و مهربون بود دوبار ازدواج کرد طلاق گرفت و با یکی خیلی سطح پایین تر از خودش ازدواج کرد و خواهرکوچیکشم با کلی پز و قر با داداش بزرگه که همچین با کلاس نبود ازدواج کرد و همون خواهر کوچیکه شوهر همه رو مسخره میکرد الان تو هیچ جمعی با شوهرش دیده نمیشه
ولی خداروشکر پدرم که صبور بود و مادرم که کسی و مسخره نمیکرد دامادای خوبی گیرش اوند