بچه ها داداشم بیست سالشه یک ماهی میشه بخاطر درسش اومده شهر ما شبا هم خونه ما می خوابه ...
فک کن خودم از اول جاشوپایین تخت کنار خودمون انداختم الان ب غلط کردن افتادم ...
شوهرم ک صب میره سر کار شبم ک بر می گرده داداشم خونمونه ..شدیم سه تا خواهر برادر ...
دلم برا هردوتاشون کبابه...داداشم که نمی تونم بهش حرفی بزنم ک مثلن برو ی جا دیگه بخواب از طرفی بیست سالشه از همه چی سر در میاره دیگه و خیلی هم حساسه نمی خوام ناراحتش کنم...
وضعیت خودم و شوهرمم ک خودتون می دونید ..