گوش که میکنم. ولی ناراحت شدم. آخه اون موقع ها که ما درگیر خونه خریدن و اینا بودیم خودشون میرفتن میگشتن حالا که ما یه با فرصت کردیم انقدر قراره بهشون سخت بیاد که پسرشون اصلا نمیخوهد بفهمن !
خب بیخیال من نزدیک 4 ساله ازدواج کرردم هر سفری میریم نمیگ در حالیک اونا هیچ کمکی نمیکنن اما ی بار مجبور شد بگه چون من برا تولدش سوپرایزش کردم هتل و این چیزا اکی کردم رفتیم مشهد زنگ زد مثلا کلاس بزاره مامانش کوفتمون کرد هی میگفت چی میشد منم میبردین اونم میگفت زنم منو تولدم سوپرایز کرده