بچه ها باور کنین همیشه ی خدا میگه مریضم میگه من ازدواج نکردم به خاطر تو همیشه ی خدا سر پسرش منت میذاره که من به پای شما نشستم اصلا درک نداره گاهی وقت ها میگم بهش بگم خانم جون کاش ازدواج میکردی کاش شوهر داشتی
شوهرت دو روز که نیاز جنسی پیدا کرد شرایط نبود ی فکری میکنه بالاخره نگران نباش
من نمیگم به مادرش اهمیت نده ولی بخدا قسم مادرش گاهی منو با خودش مقایسه میکنه میگه منو بیشتر دوست داری یا زنتو به نظرت این حرف درستیه اگه به من اهمیت بده خودشو میزنه به مریضی شما باشی اعصابت داغون نمیشه یه بار یه حرفی بهم زد کهرمجبور شدم بگم خانم جون شما که هووی من نیستین مادرشوهرمین باور کن چنان دعوایی شد که نگواگه بگم اذیت هاشو یه کتاب 1000 برگی میشه
شما هم توضیح میری اونم هی حرف میزنی خسته میشی وقتی این بگی حرفی هم داره ب شوهرت میزنه
اگه تنام یه ماهی که مادرشوهرت خونتونه پیش شوهرت نخوابی همه چیز درست میشه خود شوهرت یه فکری میکنه براش.
خب كارش درست نيست ولي شما هم سعي كن هيچ وقت بهش بي احترامي نكني يا حرفي بزني كه ناراحت بشه سنش هم خيلي بالاست معمولأ آدم ها تو اين سن بهونه گير ميشن مثل بچه هاي كوچيك دنبال جلب توجه ان هميشه بهش خوبي كن حرف هاي بدشو نشنيده بگير اصلأ عكس العمل نشون نده پيش شوهرت بدي شو نگو مرد ها خيلي رو مادرشون تعصب دارن هميشه حق رو به مادرشون ميدن!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
