معمولا دخالت مادرشوهربا بدنیا اومدن بچه بیشتر میشه منکه از وقتی بچم بدنیا اومده بیشتر میبینمشون میان بچرو میبرن یا دخترم گریه کنه میان پایین قبلا میرفتم خونه ی بابام یاجایی گردش ناراضی بود جز متلک کاری از دستش برنمیومد الان بچرو بهونه میکنه میگه بردی بچمو مریض کردی دیگه حق نداری بری وال بل البته من که محل این حرفاش نمیدم اما خبتتون دیگه خیلی حق به جانب شده وخودشو محق میدونه
[QUOTE=74361849]نه بدبختی من 80 سالشه اما باور کن همش منو با خودش مقایسه میکنه آخه من از نوه اشم کوچیکترم [/QUOTE
عزیزم مدارا کن ثواب داره آدم تو سن پیری بچه میشه محبت میخاد خودتو بهش نزدیک کن تا حسودی نکنه
اگه مادرش براش مهمه.. مهمه تا اخر عمرش..
فقط تنها کاری ک میتونی بکنی اینه ک نشون بدی مادرشور دوس داری و از همین راه وارد بشی.. بگی من مامانتو دوس دارمو دوسم دارم بیاد پیشمون.. ولی اینطوری ک همیشه خونه ماست راحت نیستم..
نه بابا بدتر میشه اول درست کن بعد اونجودی میگه دلم واس نوم تنگ میشه بگو ما ازدواج کردیم که خودمون باشیم نکه یکی مدام پیشمون باشه بعدم بگو تو خودم نمیبینم مادر بشم هروقت حس کردم لازمه سه تا بشیم بچه میاریم فعلا میخوایم از زندگی دونفره لذت ببریم
فعلا قرص خواب بخورون بهش شبا ازاد باش تا ریشه ای حل کنیم
یا خداااااا
چند ماه میمونه اونجا؟!
چرا از اول انقدر رو دادی؟!
بهش بگو مادر جان تو یسره اینجایی ما چجوری بچه درست کنیم
اينو ميخواستم بگم بهتون
يه بار خانواده همسرم خونه ما بودن از اونجايي كه شوهرم صبح سر كار ميرفت من و شوهرم شب بخيري كرديم و اومديم بخوابيم مهمان ها هشت روز ميشد خونه مون بودن ديگه شوهرم اون شب طاقت نياورد و منم بعدش رفته بودم دوش بگيرم كه برادر شوهرم ميخواست بياد دست شويي ( حمام و دست شويي ما يك جاست) و خلاصه همه فهميدند فرداشم خواهرشوهرم به روم آورد ديشب امير ( برادر شوهرم ) ميخواست بره دست شويي كه شما داشتين دوش ميگرفتين ما همه مون خنده مون گرفت
تو دلم گفتم وقتي مهمون اين همه دير خونه يكي ميمونه بايد انتظار ديدن همچنين صحنه اي رو داشته باشه😐😐😐😐😐
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
