خداشاهده تابلوبودکرم داره
اومده بودبلندبلندمیگفتی پِخ قهقهه میزداااا
اصلاداغون بود
تودوران عقدچهارتاخونه اونورترمادرشوهرمم بودخونه شون مادرشوهرم چن دفعه نون نخریدگفت به شوهرم اون بره بگیره ازش منومیگی😓
شوهرمم ازهمه جابی خبرفک کن شب ساعت ده
اینام اگه بگی میگن سوظن داری
خودمم الکی باهاش میرفتم میگفتم میام ببینمش فلانی یاازش سوال دارم و...هزارتاخان رفتم تاشرش کنده شد
سربچه دومم بارداربودم شوهرموتوکوچه دیده گفته چرابازم بچه اووردی اشتباه کردی😕
شوهرم اومدگفت گفتم توچی گفتی گفت هیچی
بازخداروشکرزیادحساسیت نشون ندادم
شوهرش میرفت گیرمیدادبه شوهرمن