2777
2789

اول خودم بگم، 

رفته بودیم مهمونی خونه خواهرشوهرم ،شوهرم ذغال گذاشته بود رو گازشون برای قلیون،بعد به من گفت برم بیارم، منم با انبر ذغالو برداشتم تتتق افتاد رو فرش،زودی برشداشتم،یکم کز خورد ،دوباره اومدم برم از هولم بازم انداختمش چند سانت اونور تر😟 سریع دمپایی آشپزخونه رو یه لنگشو گذاشتم رو سوختگی اول یه لنگشم رو سوختگی دوم ، بعد خیلی ریلکس رفتم ذغالو گذاشتم رو سری قلیون ،شوهرم کشید گفت ذغاله چه بوی بدی میده 😅😅😅

ولی بعدش به خواهر شوهرم گفتم گفت فدا سرت 

دلـت کـه شـکـست لازم نیـسـت داد بـزنـی گـریـه کـنی،هق هق کـنی ،بغـض کـنـی،یـه لـبخـند بـزن سـرتـو بـگیـر بالا ،دلـه شـکـسـته ام یـه خـدایـی داره...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ی بار بچه بودم  خونه عمم یه حوض خونگی داشتن زیر نورگیرشون  منم داشتم با ماهی هاشون بازی م ...

😂😂😂😂 میدونم از دستت در رفت کشتیش

دلـت کـه شـکـست لازم نیـسـت داد بـزنـی گـریـه کـنی،هق هق کـنی ،بغـض کـنـی،یـه لـبخـند بـزن سـرتـو بـگیـر بالا ،دلـه شـکـسـته ام یـه خـدایـی داره...
مامان بزرگم تو قابلمه داشت ماست میبست من نمیدونستم پتو رو کشیدم ماسته ریخت سریع درستش کردم خودمم زدم ...

بـدجنـس 😂😂

دلـت کـه شـکـست لازم نیـسـت داد بـزنـی گـریـه کـنی،هق هق کـنی ،بغـض کـنـی،یـه لـبخـند بـزن سـرتـو بـگیـر بالا ،دلـه شـکـسـته ام یـه خـدایـی داره...
شوهرعمه ام هاردشو داده بود واسش فیلم بریزم از دستم افتاد    

من بودم میکشتمت حساسیتی که رو هارد دارم رو شوهرم ندارم😐🐀

هيچ چيز به اندازه خرافات براي حكم راني بر توده سودمند نيست.
من تا حالا کاری نکردم. چون دوست ندارم دیگران هم اسیبی به خونه ام بزنند. ولی بعضی ها دیدم کلا خشم نهف ...

آی گفتی ،دوست شوهر منم هروقت با خانومش میاد خونمون دو سه نفر با خودش میاره، آااااای حرص میخورم

دلـت کـه شـکـست لازم نیـسـت داد بـزنـی گـریـه کـنی،هق هق کـنی ،بغـض کـنـی،یـه لـبخـند بـزن سـرتـو بـگیـر بالا ،دلـه شـکـسـته ام یـه خـدایـی داره...

سال اول ازدواج یخچال و فریزر رو از برق درآوردم که لباسشویی رو روشن کنم دوباره بزنم سر جاش یادم رفت. اونشبم رفتیم بیرون و تا چند روز نیومدیم خونه وقتی اومدیم همه چیز تو فریزر آب شده بود و یخچال کپک زده بود. شوهرم‌مونده بود چه اتفاقی افتاده قبل از اینکه  متوجه بشه همه رو زدم به برق و گفتم لابد برق ساختمون قطع بوده

ارزش ندارد که آدمی برای مبارزه کردن با کوتَه فکران، خود را آزرده سازد؛ زیرا پیروزی بر آن‌ها هیچ ارزشی ندارد.   میکل_آنژ

سوم چهارم ابتدایی بودم شهرستان خونه ی عمه م شب خوابیده بودم دستشویی داشتم ولی می ترسیدم برم چون دستشوییشون خیلی دوربودتوحیاط که پره گوسفنده بود😞منم روم نشدصداش کنم جیش کردم تو خودم😐یکم لای پنجررم بازگذاشتم تاصبح خشک خشک شدصبح بی سروصدااون صحنه روترک کردم☹

یه نفر وجودداره که بایداز اون بهتر باشی..اون کسی نیست جز گذشته خودت💪💎
چای ریخت رو فرش خاهرم ...نشستم روش😂

😂😂😂😂 دهـنـتو 

دلـت کـه شـکـست لازم نیـسـت داد بـزنـی گـریـه کـنی،هق هق کـنی ،بغـض کـنـی،یـه لـبخـند بـزن سـرتـو بـگیـر بالا ،دلـه شـکـسـته ام یـه خـدایـی داره...
سوم چهارم ابتدایی بودم شهرستان خونه ی عمه م شب خوابیده بودم دستشویی داشتم ولی می ترسیدم برم چون دستش ...

شاشـو کـی بـودی تو ، چـه خلاقـیتیـم داشـتی 

دلـت کـه شـکـست لازم نیـسـت داد بـزنـی گـریـه کـنی،هق هق کـنی ،بغـض کـنـی،یـه لـبخـند بـزن سـرتـو بـگیـر بالا ،دلـه شـکـسـته ام یـه خـدایـی داره...

همین چند وقت پبش ..رفتیم خونه عموم بعد تازه عروسی کردن .... دوتا فرش دستبافت خریده بود کرم رنگ و هی هم از اونااا میگفت خیلی ذوقشونو داشت ...بعد از شام داشتن بشقابارو جمع میکردن که بچه ها داشتن بازی میکردن که یکیشون محکم خورد به منو دختر عمم در یک لحظه بشقابایی که دست ماااا بود چناان برگشت رو فرش .....که من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود😂😂😂😂یعنی لیمو عمانیه رفته بود به بیم فرشه😐😐دختر عمم بنفش شده بود از خجالت😂😂😂😂😂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز