عزیزم بخدایک ساله عروسی کردم هرکاری ک باهام میکنن بدون اینکه ب خانوادش بی احترامی کنم میام ب شوهرم میگم اصلنم حالت دعواباهاش نداشتم همیشه میگفت درستش میکنم ولی بازم خانوادش بهم بی احترامی کردن این سری اینجوری گفتم بهش اونم اینجوری گف
رابطتو باهاشون کمرنگتر کن هر دوهفته یبار یا هردوماه یبار برو و بیاتا هم نه خودت اذیت شی که این حرفارو بشنوی هم اینکه حرص میخورن که باهاشون سرد برخورد میکنی من خودم اینجوریم هرسه چهار ماه یکبار میرم و میام اونم خودش مهمونی دست جمعی داشته باشه یانه تو میتونی اونارو بزاری کنار شوهرتو نمیتونی اوناهم همینطور بزار شوهرت بره بیاد تو نرو هر حرفیم زد درجا جوابشو بده مادرشوهرمن گفت عروس فلانی همش میاد خونه تمیزمیکنه واسه فلانی گفتم هاشقانم دهنمونو سرویس کردی با این عروس فلانی جاریمم زبون باز کرد گفت آر
زیادم باهاشون سردنیستم ولی اویزونشونم نیستم عادی رفتارمیکنم وتوکاراشون دخالت نمیکنم وفقط احترام میزارم بهشون..ولی اوناهم توکارامون دخالت میکنن وشوهرمم ریز ریز همه چیوبهشون میگه..هم بی احترامی میکنن بهم
این زیاد احترام گذاشتن تو این زمونه ادمها رو پر رو میکنه احترام متعادل با لحن خشک جواب میده در حد بله اینا احترام بزار قوی باهاش ازت سو استفاده میکنن زیاد خونتون دعوت نکن تا وقتی میان قدرتت رو بدون زیاد هم نرو تا دعوتت نکردن
خب این درسته ک همه چیزگرونه ولی خب شوهرمم ازاولش بچه ننس جوری ک یه باربهش گفتم بروماست بخر رفت ازراه پله برگشت گفتم ماستت کو گفت مامانم گف کجامیری گفتم برم ماست بخرم گفت غذاچیدارین گفتم ماهی مامانمم گف ماهی باماست ضرر داره نرو،منم نرفتم😑خب اخه من ب این ادم چی بگم؟؟؟؟؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
