شوهرم دلموشکوند💔

 ادم یه مسافرت میره با خانواده شوهرش مادرش انقد گیر و دخالت میکنه ادم اب میشه ولی شوهر من همیشه میگه تو مادر منو میشناسی دیگه احمقه به دل نگیر حداقل اروم میشم واقعا هم احمق هستش  چه برسه تو یع خونه باشی دبگه باید خفه خون بگیری زیاد برو خونه مادرت سعی کن زیاد اونجا باشی

شوهرمن یه مدت میرفت دعوا میکرد باهاشون ولی بعدش دیدم نمیشه که همش بیام به این بگم بره دعوا کنه خودمم زبون دارم الان جرات نمیکنن چیزی بگن چون جوابو بهشون میدم که تا ماتحتشونو میسوزونه

درسته میگه خیلی ضرر داره ولی باید میگفت گرفتی با ماهی نخورید بعدا بخورید توام باید غدا رو نمی آوردی میگفتی من امشب هوس نون ماست کردم ماهی نمیخورم  اصلا تا مجبورش میکردی بره بگیره 

عزیزم شما خیلی بد حرفی زدی این حرفا دلسردی میاره...ولی میدونم تو هم خیلی دلخور بودی ازش...ولی اگه گریه ات بخاطر حرف شوهرته اون فقط جوابتو داده عزیزم تازه مردا رو این چیزا خیلی حساسن بازم خوب تونسته خودشو کنترل کنه...

حق با شماست

فقط باید روش دیگه ای رو برای رسیدن بهش انتخاب کنین.

هر وقت دخالت یا فضولی کردن تو کار شما، جوابشونو ندین، فقط پایین یا بالا رو نگاه کنین تا بفهممن بهشون ربط نداره

به همسرتون قدرت بدین یکم بگردین توش نکته مثبت پیدا کنین و ازش تعریف کنین و ازش حمایت بگیرین و بعد از حمایت ازش تشکر کنین 

یکبار باهاش با ارامش در مورد نیازتون صحبت کنین و اینکه اون چطور باید رفتار کنه و بهش فرصت بدین تا اگه لغزش هم داشت کم کم بیاد سمت شما. نباس دور شه از شما.

نیش و کنایه نزنین بهش و شخصیتش رو اینجوری تخریب نکنین.. هر چی باشه خلاصه مرده، با گفتن اینکه بچه ننه ای فکر میکنین بجز خنک شدن دلتون و دور شدن اون از شما نتیجه دیگه ای هم داره؟

هر از گاهی موقع مهمونی ها برین بیرون با دوستاتون و همیشه در دسترشون نباشین و اگه پرسید کجا بودین کلی جواب بدین و بحث رو عوض کنین.

مطالبی هم که دوستان گفتن مطالعه کنین خیلی میتونه کمکتون کنه.

اره هر جور میشه گفت بلاخره تو خونه ماست نداشتن دیگه تو خونه زیاد بهش بگو بچه ننه ای توسری خوری تا به هوش بیاد

افرین بهترین کاره به شوهرت اینا زیاد زنگ نزن اون فهمیده دوسش داری براش هر کاری میکنی ولی بهش بگو دیگه گذشت اون روزا  روزهای دیگه فقط مال خودم هستم به فکر خودم هستم