سلام دوستان ازتون یه خواهشی دارم التماستون میکنم امشب برام دعا کنین امن یجیب بگیرین یا بمیرم یا مشکلم حل شه دیگه تحمل ندارم
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
واااا امن یجیب بگیریم چرا بمیری خدانکنه فقط مرگه ک راه نداره هرمشکلی راه حل داره عزیزم خدابزرگه
دیگه کم اوردم
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
#یه_نصیحت_دوستانه🤔 میدونی رفیق؛حقیقتش اینه که هممون یه روزی پیر میشیم...نه چهرهای که الان داریم برامون میمونه نه این بر و بازو و هیکلی که احیاناً به هم زدیم!☝️اون روزی که این سرمایهها از دست بره، دیگه فقط خاطرههایی که باهاشون ساختیم مهمه...👈 اینکه هیکل و قیافه و از همه مهمتر دلمون رو برای چی گذاشتیم وسط ؟؟❌برای رابطههای نادرست؟❌برای آدمای نادرست؟❌برای کارای نادرست؟چند ثانیه خودِ پیر و از رنگ و رو افتادهمون رو تصور کنیم؛ چی از دست دادیم تو این سالها...؟؟ درست زندگی کنیم،همونطور که خدا ازمون خواسته...
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن
خدای من...این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم میشوم..شکر من کجا و بزرگی این نعمات کجا؟خدایا باز مثل همیشه شرمنده ام...من کجا و این همه لطف و محبت کجا؟شکر من کجا میتواند ذره ای از این نعمتهای تو را جبران کند؟فرزندم جان مادر....درست زمانی که بین همه ی اگر ها و باید و شاید ها و چون ها و چرا هامصصم می شوی بنشینی بر سر سجاده ی مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی ....و بعد خدا منتش را ... نعمتش را.... در حقت تمام کند و نام زیبای مادر را برازنده ی باقی اسمت کند قصه ی روزهای تنهاییت تمام می شود یکی می آید که تو، به لطف بودنش بهترین حس ها را تجربه می کنی و به ضمانتش وامِ مادرانگی می گیری...خودت را از دفتر اولویت هایِ خودت، داوطلبانه خط می زنی .... بند بند وجودم...یادت بماند که همه ی این ها خستگی دارد ... نگرانی دارد...اما....این حس به همه دنیا می ارزد...با تمام وجودمون منتظرت هستیم کنجد کوچولوی مامان و بابا...خدایا به حق شهدای کربلا دامن همه دوستام و سبز کن