۱۰ ماه پیش عروسیمون بود.همه ی النگوهای مجردیمو با چند تا رو که اقوام خودم هدیه دادند تو باشگاه در اوردم که با یک ست النگوی شکیل عوض کنیم.شوهرم انقدر بهانه اورد. تا طلاها این قدر گرون شده.الان من تازه عروسم اصلا طلا دستم نیست.مامانمم که مریض احواله .کسی رو ندارم برام طلا بخره به جاش.شوهرمم که قبول نمیکنه.چه کار کنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
راستش منم از وقتی تازه عروس بودم تا الان چیزی جز حلقه ننداختم.فکرنمیکنم اونقدر اهمیت داشته باشه این قضیه.درحالیکه همسن هام و اطرافیانم دارن خودشونو باالنگو خفه میکنن برای من مهم نیست که راجع بهم چی فکرمیکنن. بنظرم چیزای مهم تر و قشنگتری تو زندگی هست. یکم فکرکن عزیزم؟
من یه آدمِ همیشه خوشحااااالم😍/آورده دنیا یه دونه، اون یه دونه پیش منه😌💑/ من شادی و لذت را در سادهترین چیزهای زندگی پیدا میکنم😍❤️
الان نداشتن طلا با کلاس تره،چیه لوله بخاری دستشون میکنن و گردنشون طناب میندازن
این دلداری خیلی جواب میده،،،،اینم اضافه کنیم طلاهام تو صندوقه😒
برای سلامتی و تعجیل ظهور آقامون...حضرت عشق.... مهدی فاطمه صلوات.....شمایی که میخونی..🤨 تویی که دعات میگیره و ما خونه خریدیم از دعای خیرت،واسه سلامتی پسرم هم دعا کن😔