خانوما من سه ماهمه دیشب به خاطر یه مساله ای خیلی ناراحت شدم. نیمه های شب دل درد گرفتم و خیلی راه رفتم و حوله گرم گزاشتم. یکم دردم آروم شد خوابیدم. باز امروز صبح یه لک صورتی کوچیک دیدم اما دیگه ندیدم. چیکار کنم؟؟ خیلی نگرانم.
گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟.... آنقدر محو که یکدم مژه بر هم نزنی؟ مژه بر هم نزنم تا که زچشمم نرود...... ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی..❤️
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
حوله گرم نباید بذاری. اگه دیدی لکه بینیت ادامه داره برو دکتر
❤الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست
فک نکنم کار درستی باشه برا ی خانم باردار.منم3ماهمه گاهی لکه دارم رفتم سونو هیچی به هیچی البته من شیاف میذارم میگم شاید از اون باشه.امید به خدا.فقط مواظب خودت باش وخواهشن دیگه خود درمانی نکن
دلم میخواهد یک دختر داشته باشم💖دختری با موهای بلند مشکی و چشمهای درشت خندان؛اسمش رابگذارم "گیسو" هروقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم وگیسهایش راببافم تا قلبم آرام گیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد"باران"هم داشته باشم.دختری لاغر و قدبلند که با صدای مخملی برایم شعربخواند.یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم.اسمش رابگذارم"راحیل"و موهایش راباشامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش"گندم" رانکند.آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی میتواند بگذارد؟!معلوم است؛"خورشید" اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد وهرصبح که چشمهایش راباز میکند ببیند خواهرش"شبنم" زودتر از او سماور راروشن کرده "شادی"رابیدار کرده و به"نسترن"رسیده.دلم میخواهد درحیاط خانه ام"ترانه"بخواند و "بهار"برقصد..."نگار"م خودش را لوس کند ومن به هیچکدام نگویم روز تولد خواهرشان "الهه"مجذوب چشمهایش شده م.دلم چقدر دختر میخواهد...روزهایم بی "سحر" شبهایم بی"مهتاب"آسمانم بی"ستاره"وزندگی بدون"افسانه"ممکن نیست.تازه یک"ساقی"هم میخواهم تاسرم راگرم کندو"همدم"تا درد دلهایم رابرایش بگویم."رویا"میخواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم...دلم میخواهد یک دختر داشته باشم.دختری که خودم راتوی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم.هیچ اسمی توصیفش نکند.همه چیزباشد و هیچ نباشد.از هرقیدی آزادباشد ودرهیچ ظرفی جانشود.رهای رها باشد.آری؛انگار دلم میخواهد دخترم"رها" باشد💖💖💖
تو اینترنت نوشته بود. دکتر خودمم امروز و فردا نیست.
سلام به نظر نمیرسه جای نگرانی باشه اما اگه نیاز به دکتر داشتی بیمارستان بخش زایمان همیشه پذیرش اورژانسی میکنن و اگه نیاز باشه تماس میگیرن پزشک زنان میادش