2777
2789
عنوان

شعرهای ناب

| مشاهده متن کامل بحث + 208 بازدید | 63 پست

من با تو چقدر ساده رفتم بر باد


تو نام مرا چه زود بردی از یاد


من حبه‌ی قند کوچکی بودم که


از دست تو در پیاله‌ی چای افتاد


جوکر: ما وقتی دست از گشتن زیر تختمون به دنبال هیولا برداشتیم که فهمیدیم هیولا درون خود ماست!!!

تا کی رم کردن آهو ها را در چشمانت ببینم و آه بکشم؟

عشق جرات می خواهد عزیزم...

می روم پلنگی دست و پا کنم!

جوکر: ما وقتی دست از گشتن زیر تختمون به دنبال هیولا برداشتیم که فهمیدیم هیولا درون خود ماست!!!

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اشتباه می گیری


من را با صندلی ، با در ، با دیوار


با عطر ملایم ِ زنی که توی تاکسی کنارت می نشیند


و معلوم نیست تا کدام چهارراه


فقط زنی ست که کنارت نشسته!


حساب ِ تو از همه ی خیابان ها جداست 


و از همه ی بیمارستان ها،اداره ها،بانک ها 


حساب ِ تو چیزی نیست


که در کرایه ی یک مسیر کوتاه ، جا شود


تو با همه ی عابران ِ پیاده فرق می کنی


و با همه ی مردها


که سیگار می کشند و از راننده تشکر می کنند 


این را وقتی کنارت نشسته بودم و 


برایم از عشق می گفتی ، فهمیدم


اما تو نفهمیدی

هر زنی که روسری اش قرمز بود

من نیستم!

جوکر: ما وقتی دست از گشتن زیر تختمون به دنبال هیولا برداشتیم که فهمیدیم هیولا درون خود ماست!!!

آقای وزیر؛



باید بروی بمیری 


تمامِ جادّه‌ها را هم اگر صاف کنی 


او دیگر برنمی‌گـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــردد!!

جوکر: ما وقتی دست از گشتن زیر تختمون به دنبال هیولا برداشتیم که فهمیدیم هیولا درون خود ماست!!!

بازم بزار من میخونم لذت بخشه ❤

میگم زشت نیست یه اقایی هزار و اندی ساله منتظره ۳۱۳ نفره؟😔😔😔 .... روزی میاید از سوی مهربانی ... بیاین همگی دعا کنیم تا زودتر بیاد ... الهم عجل لولیک الفرج ... 

آنچنان ساده ام
که گنجشکها هم می توانند 
در جیب هایم لانه کنند 
با پروانه ای سال ها دوست می شوم 
برای پای مورچه ام که به گل می ماند 
های های گریه می کنم 
در دور و دراز باور خود 
کودک می مانم 
همیشه 
حالا 
چقدر با من رو راستی 
از اینجا تا کجای دنیا برای تو بدوم 
و یا با کدام شاخه ی خیانت 
خودم را حلق آویز کنم 
روزی وقتی که دیگر من نیستم 
نمی خواهم 
در پیدا و پنهان 
تلخ بخندی 
ویا به خنده بگویی که من 
واقعا ساده بوده ام 
حتی 
در پیله ی تصور و تصویر...

جوکر: ما وقتی دست از گشتن زیر تختمون به دنبال هیولا برداشتیم که فهمیدیم هیولا درون خود ماست!!!

خورشید را در آغوش گرفته ای  !


 پاهایت را به بوسه های دریا سپرده ای !


موهایت را به دست نسیم !

چه خوش غیرتم من !!!

جوکر: ما وقتی دست از گشتن زیر تختمون به دنبال هیولا برداشتیم که فهمیدیم هیولا درون خود ماست!!!

دیگر به هوای نازت ...

 هیچ مردی سر به بیابان نمیگذارد...

ساده ای لیلی جان...

اینجا مردها با یک کلیک روزی هزار بار

عاشق می شوند

جوکر: ما وقتی دست از گشتن زیر تختمون به دنبال هیولا برداشتیم که فهمیدیم هیولا درون خود ماست!!!

پرنده ای که نداند آزادی چیست

از باز ماندن در قفسش

سرما می خورد

و پرنده ای که بر برجی بلند در تهران می نشیند
هر چه روشن تر فکر می کند
تاریک تر آواز می خواند

در سرزمین من آزادی پنج حرف ساده است
محصور در انگشتان خسته ی مردی که سال هاست
جای آخرین مشتش را روی دیوار
قاب کرده است

در سرزمین من پرنده پنج حرف ساده است
که گاهی
فقط گاهی از دهان آسمان می پرد.....

جوکر: ما وقتی دست از گشتن زیر تختمون به دنبال هیولا برداشتیم که فهمیدیم هیولا درون خود ماست!!!

انگشتت را هرجای نقشه خواستی بگذار

فرقی نمی کند ...

تنهایی من عمیق ترین جای جهان است

و انگشتان تو هیچ وقت

به عمق فاجعه پی نخواهند برد.

جوکر: ما وقتی دست از گشتن زیر تختمون به دنبال هیولا برداشتیم که فهمیدیم هیولا درون خود ماست!!!
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792