واسه اولين بار تو سه سال زندگي مشتركمون قهريم يا بهتره بگم سرسنگينيم
چندتا تاپيك زدم كه شوهرم يه پيج فيك دخترونه ساخته بود تو اينستا و اتفاقي تو گوشيش ديدم و از توجيهش قانع نسدم البته هر توجيهي قانع كننده نيست و ناراحت شدم
قبلا سر هر موضوعي ناراحت ميشدم با عدرخواهيش ميبخشيدم ولي دلم چركين شده اين سري
امروز بردم دكتر چون سرگيجه داشتم و از همون راه برد بيرون كه كفش برام بخره گفتم من كفش نميخوام هيچي نميخوام ولي مجبور شدم پياده شم و عين دوتا غريبه كنار هم رفتيم و من چيزي نخريدم باز عين غريبه ها يوار ماشين شديم اومديم
دلم خيلي گرفته واقعا اصلا نميدونم چرا اين سري به بي تفاوتي رسيدم برام هيچ رفتارش هيچ فرقي نداره ديگه خستم روحيه ام خرابه كلا