از اول زندگیمون عروسی نگرفتم و ماه عسل هم نرفتم حدود صد گرم هم طلا داشتم که همون سال اول زندگی همشو فروختم الان هیجی ندارم پنج سال طبقه بالای خونه مادرش با هزار منت زندگی کردیم سه سال هم طبقه بالای خونه پدرم زندگی کردیم تازه نه ماهه که یه خونه جدا رهن کردیم. من خودم کار میکنم تو خونه و واقعا کار هم زحمت داره تمام درآمدمو خرج خونه و زندگیم میکنم و حتی یه هزاری هم پس انداز ندارم که بتونیم یه ذره پیشرفت کنیم. دیشب تا ساعت یازده درگیر کار بودم و واقعا کمر درد گرفتم کارم که تموم شد شوهرم بجای اینکه بگه خسته نباشی وایساده فریاد کشیدن و فحاشی کردن واقعا این مرد چقدر ارزش داره که بخاطرش این همه فداکاری کنی
امين يا رب العامين
الهی امین
خب چرا کار میکنی?
بشین پاتو بنداز رو پات وظیفشه بره کارکنه خودش تا بفهمه چطوری رفتار کنه
عزيزم كلا همه مردا ارزش فداكاري ندارن حتي اون خوب خوبش چون پرو ميشن فكر ميكنن وظيفت
خبرش حالا برا چي سرت داد زد
خب کار نکن دندش نرم بره خرجیتون و درآره زنه همه ی کارا رو خودش بکنه مرد بی عار میشه توقعشم میره بالا
برای ادم بی لیاقت خودتو تموم نکن
واسه چی داد زد؟! 😐
چرا فحش خووو
خدا کمکت کنه. حالا که تجربه شد واست پس انداز کن پس شوهرت تو این چند سال چیکار میکنه
فک نمیکنین بعنوان ی زن زیاد از حد ازخودتون مایه گذاشتین ؟!!!
همش کار کار پول.
پس کو محبت وتوجه واحترام متقابل در زندگی؟!
خب کار نکن بخور و بخواب و به شوهرت و زندگیت برس
ببخشيد ميشه بپرسم كارتون چيه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
