بتا..کمک کنین توروخدا کسی مثل من بوده

ممنون اگه اینطور باشه حداقل میتونم تو دلم قلب نداشتنشو رد کنم با وجود واریکوسل

دو طرفه یکیش دو یکیش یک.مشهد بعدشم من فبل این بارداری هفت ماه اقدام داشتم و هر یه ماه درمیون بیبیم مثبت میشد بعد دوروز هم به خونریزی میوفتادم تا خودمو میرسوندم دکتر بتا میدادم صفر بود و دکتر میگفت اصلا باردار نبودی برو ماه بعد اقدام کن ولی من میومدم خونه بعد دوساعت درد کمر و دلدرد پریودیم یه تیکه کوچولو نیموسانتی رو نوار بهداشتیم میومد بعدش دردام همه از بین میرفت به دکترمم میگفتم میگفت نه امکان نداره بتات صفره اگه هم بجه میبود حداقل باید بتات دو باشه ولی از شما صفره باور میکنی دیگه شوهرمم باورم نمیکرد  منم بعد هربار درد باز اقدام میکردم منم هرماه با همین شرایط باز پریود میشدم تا اینکه ماه اخر هم بیبی دوباره خط کمرنگ افتاد و دو ساعت لکه بینیم داشت شدید میشد خودمو با آژانس رسوندم بتا دادم شصت بود و باقیشم گفتم و حالا بعد دوسال و نیم میخایم اقدام کنیم اینارو دکتر توضیحدادم گفت واسه شوهرت اسپرنو گرام مینویسم رفتیم گفت جوابو ببرید اورولوژیست و اورولوژیستم تا دید گفت باید بره سونو رفت اینو گفت که واریکوسل داره و گفت اگه عمل نکنه صددبارم بچه دارشین بازم سقط میشه هرچندکه من فقط همون یهبار  سقط و تجربه کردم 

باور میکنی هرماه که تست میگرفتم مثبت میشد دیگه باز درد میکشیدم باز دکتر باز میگفتن نبودخ برو ماه بعد از چشم شوهرم افتاده بودم و انگار طوری خاص بهم نگا میکرد که از قصد اینکار و میکنم و اینکه بار اخرم که باردار شدم شوهرم خیانت کرد و اصلا توقعشو نداشتم و دعوامون بالا گرفت که اون حالت بهم دست داد بعدش شوهرم خودشو نبخشید ولی گفت دیگه بچه هم نمیخام همین برج دو امسال سره همین بچه دعوامون بالا گرفت و اون میگفت تفصیر تویه تو فلان کار و کردی  تقصیر تویه قلب نداشته و همه رو انداخت گردن من باورمیکنی چون زندگیمو دوسداشتم انقدر التماسش کردم که به پدر مادرم نگه ولی میگفت فقط طلاق.دلم شکسته بود چون علنن انداخت گردن من و اون دعواشو از یاد برده بود خیلی گریه میکردم حتی نمیزاشت شام کنارش بخورم میرفتم سر سفره میگفت گمشو....انقدر سختم بود ولی تحمل کردم تا اینکه یه ماه پیش نمیگم من نفرین کردم یا اه من گرفت اما دکتر بهش گفت تمامه اون هفت ماه که بیبی چک همسرتونم مثبت میشده و بعد خونریزی میوفتاده همه واقعا بچه بوده و دکتر بهش گفت بخاطر شما اگه ده بار دیگم باردار بشن یا قلب تشکیل نمیده یا اگرم بده به سه ما نرسیده سقط میشه.....بخدا وقتی دکتر بهش گفت انگار باورش شد من واقعا درد میداشتم زمانیکه میگفتم درد دارم میگفت نه دکتر گفته نبوده الکی ادا در نیار ....ولی بخدا نمیدونم کار خدا بود یا نه اما هرچی بود باعث شد شوهرم بخودش بیاد و دیگه دوباره اخلاقش تازه مثه اوایل ازدواجمون شده و اابته خوبه خوب که نشده اما مثه قبلا هم دیگه نیست که به من چشم یه قاتل نگا میکرد.عزیزم نمیدونم چرا اینارو به تو دارم میگم با اونکه بارداری و واست هم خیلی بده استرس لطفا واسم جوش نزن چون شوهرم خیلیییی خوبشده انگار خدا خیلی هوامو داره ولی بعد دو سال و نیم شکنجه روحی حالا فهمیدیم واریکوسل و اینا شوهرم داره ....و ایراد ازینه....و اینکه اینارو گفتم که فقط خدارو شکر کنی و الکی استرس چیز و اتفاقی که نیوفتاده رو انقدر زود نخوری الان از بارداریت لذت ببر انقدر فکر نکن که اگه قلب نداشت اگه فلان نداشت... عزیزم الان تو دلته نینیت منم همیشه میگم خدایا کاش اونروزا الکی استرس نمیخوردم و ازینکه انقدر خدایا بهت اطمینان نداصتم عذر میخام توهم استرس نگییر لذت ببر از بودنش

ایشالله گلم  ممنون خوب لازمت میشه این قرصت که گلم

ممنونم مرسی اتفاقا پزشک سنتی گفته باید تقویت بشه و اورولوژیستم گفت اگه عمل بشه پنجاه درصد امکان داره عقیمشه پنجاه درصدممکنه خوبشه ـ.. ممنونم ولی من نمیگم نمیخام چون دروغ میگم اگه بگم نمیخام اما عزیزم تو لازمت میشه دوباره که بخای باردار بشی و ....و اینکه ایشالله تست ضربان قلب هم برو بعد تصمیم بگیر ..و اینکه ممنون پولشو دادین و حیفه نگهش داز لازمت میشه فقط از ته دلم از جدم امام سجاد میخام تا خدا نینی تو سالم بزاره تو دامنت .

ممنون عزیز دلم اره جدم امام سجاده بخدا من فقط میخام واسم دعا گنی دیگه هیچی نمیخام گلم شاید کسی از من واجبترم باشه😔😔 واست دعا میکنم  

😔😔😔 ممنونم حالا صبرکن تا ببینم خدا چی میخاد 

۱۵هفتمه بعضیا تهوع ندارن واس من ازهفتیه نه شروع شد واس منم سینه هام درد میکرد حس پریودی داشتم و...همش طبیعیه