چند وقت پیش مادر شوهرم اینا گفتن میخوان برن کربلا... بعد یهو پدر شوهرم پشیمون شد... مادرشوهرمم کلی ناراحت بود و گریه میکرد که این مرد منو نمیبره کربلا
شوهرمم مداام میگفت نمیخواد برین
کلا طرفدار باباشه و با مامانش مشکل داره
منم به شوهرم پیام دادم گفتم ما که نمیتونیم از نظر مالی به این بنده های خدا کمک کنیم حالا بعد عمری میخوان برن سفر زیارتی حداقل بشین با بابات صحبت کن راضیش کن... خیلیا پدر مادرشون رو برای ثواب میبرن زیارت ما که در توانمون نیست حداقل از زبونمون استفاده کنیم
شوهرمم بدون هماهنگی من رفته به باباش گفته بیا بریم اربعین، اگر سختته پیاده روی من خودمم میام... خلاصه من اولش خیلی خوشحال شدم اما الان همه اش داره واسم خط و نشون میکشه که ما نباید از اونا جلوتر بریم، نباید خرید کنی، نباید کلا اونجا خرج کنی و.... خیلیییی جوگیر و بی جنبه اس کلا افراطی عمل میکنه