من معلمم امسال مرخصی زایمانم تموم شده باید برم سرکار باید برم یه شهر دیگه ک ۳۵کیلومتر دورتره ولی مدیر مدرسه گفته همه جوره باهات راه میام و اگه خاستی زودتر برو و....میخاستم اولش مرخضی بدون حقوق یکسال بگیرم ولی دیدم همه چی‌گرونه و وضع خرابه نگرفتم شوهرم کارحسابی نداره
اگه برم سرکار باید یک ربع ب هفت از خونه برم حدود یک و‌ربعبرسم خونه، حالا پسرم خیلی بمن وابستس و تاحالا پیش کسی نمونده روز اول مهر رفتم سرکار گذاشتمش پیش مامانم زنگ زدم دیدم هردوشون (مامانم و‌پسرم)دارن گریه میکنن و پسرم انقد گریه کرده بچد صداش درنمیومد منم کلی گریه کردم و برگشتم خونه سریع
اونروز پسرم تب داشت و‌مریض هم بود
و همسایه مامانم بنایی داشت و جرثقیل وووو با سروصدای زیاد اورده بود
از طرفی مامانم همش میگه بروسرکار و‌حیفه نری و همه همسایه ها و‌فامیل بهش‌میکن چرا موطلایی میخاد نره سرکار توی این‌وضع اقتصادی حیفه
از طرفیم پسرم خیلی بمن وابستس ده ماهش تموم شده الان
و خونه مامانم اینا رفت وامد زیاده میدونم بچم خواب راحتی اونجا نخواهد داشت و از بچه داری مامانمم راضی نیستم اصن هیچی‌حالیش نیس اونروزی ک پسرمو پیشش گذاشتم میگف می می خودمو نشون دادم بهش میخاسته بخورتش‌ندادم بهش خب معلومه بچه گریه میکنه و‌یاد می می میفته
و مامان بابام از اونایین ک نمیذارن بچه دست ب هیچی‌بگیره همش‌میگن نکن و بابام چشم غره میره
و افتخارش اینع ک توبچگی جوری مارو تربیت کرده ک تا چشم غره میرفته ما از ترس ب خودمون میپیچیدیم و دست ب هیچی نمیگرقتیم و خونه همیشه مرتب بوده
مامانمم خیلی توی تلگرامه و توی گوشی و زیاد حواسشو نمیده ب اطرافش
از یه طرف همه میگن برو سرکار و‌حتی همسایه مامانم گفته من میام نوه ات رو‌شیرمیدم بگو دخترت بره سرکار،
از طرفیم دوست ندارم برم و پسرمو ب این زودی تنها بذارم و میدونم اذیت میشه هرچند چهارروز در هفته بیشتر نباید برم
و اینکه ممکنه وسط سال برم گردونن خدای نکرده ب شهر قبلی محل کارم ک ۵۰۰کیلومتر دورتره و‌محرومه اگه مرخصی باشم دیگه تا اخر مرخصیم نباید برم اونجا
خالم میگه بچتو اذیت نکن و‌نرو‌سرکار و‌میگه چرا احازه میدی همه دخالت کنن هرچند خودشم داره دخالت میکنه خخخ
من حیرونم
میشه دعا کنید برام ک تصمیم خوبی‌بگیرم؟
