2777
2789

من بچه که بودم همیشه خدا جامو خیس میکردم هرشبااااا هرشب🙈 یعنی هرشب یه دایره بزرگ تو جام طراحی میکردم دیگه برا خانواده م عادی شذه بود بیچاره مامانم هرروز برا من لحاف تشک میشست .

حالا یه شب کلی مهمون داشتیم مامانم منو کشید کنار گفت جیش نکنی جات آبروت میره ها گفتم باشه نصف شب حس کردم دستشوییم داره میریزه گفتم چیکار کنم چیکار نکنم تشکمو جمع کردم جیش کردم رو فرش باز تشکمو انداختم خوابیدم صبح مامانم پاشد جاهارو جمع کرد کلی تشویقم کرد ک آفرین جیش نکردی و در این حال هم تو خونه راه میرفت یه دفع پاشو گذاشت رو همون قسمت گفت چرا این جا خیسه گفتم گفته بودی جاتو خیس نکن نگفته بودی که زمینم جیش نکن😎یعنی مهمونا به زور  منو از دست مامانم گرفتنا.😢خو تقصیر من نبود ک خودش نگفت 😞خاطرات اینچنینی تون رو بگین بخندیم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یادمه یه دونه نوار صوتی برام خریدن که شنگول منگول صوتی بود😟😟😟

خیلی مبهمه برام ولی یادمه خانوادم منو گذاشته بودن تو اتاقم ضبطو گذاشتن و شنگول منگول صوتیه رو گذاشتن درم روم بستن 😨😨😨

حالا گرگه یهووو حمله کرد بچه ها رو خورد جیغ دادددد صدای بلعیده شدن توسط گرگ حالا اینا هیچی

 یه جاییش میومد که ننه بره ها میاد شکم گرگه رو پاره میکنه بچه ها رو از توش در میاره سنگ میریزه میدوزه😖😖😖🤕🤕🤕😅😅😅😅جیغ میزدما😅😅😅😅😅


احتماااالا اون لحظه نمیدونستم برای بچه ها که از شکم اون اومدن بیرون خوشحال باشم یا برای گرگه که داره تیکه پاره میشه و داد میزنه گریه کنم😅😅😅😅😅😅


  چقدرم خنگ بودم نمیدونم شاید دستم نمیرسید نمیرفتم درو وا کنم برم بیرون چقدددر جیغ زدم  گلاب به روتون جیش کردم رو کل فرش اتاقم 😅😅😅😅

بعد مامانم با ترس اومد اتاقم داداش بزرگمو صدا زد گفت این چیه برای بچه آوردی ....

خلاصه داغان شدم اگه الان خل شدم شک ندارم اثر همون موقع هاست😅😟😞

《••°♧👑سوگلی السَلطَنه بانویِ اَولِ دَربار👑♧°••》خدایی سگل دیگه خیلی داغانه همون سوگول صدام کنین😥😥(سوگل درسته).(( خودم خواستم))
یه بارم تو حیاطمون باغچه بود مامانم نمیذاشت گلا رو اب بدم میگفت آب و هدر نده الکی .😐منم جیش کردم تو ...

😅😅😅😅😅کلی استفاده کردی از جیشتا

برای برنگیختن حسادت اسب سوار خر نشو همین دیگه گفتم سوار هر خری نشین                                                                                         یه عده انگار دوراز جون ادم نیستن مثله ادم باهاشون حرف میزنی گاز میگیرن 😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕😕متاسفانه بعضیارو نمیشه قانع کرد، باید به نفهمیشون احترام گذاشت                                به بعضی ها باید گفت کورمون نکنی با اون روشن فکریت چلچراغ

خاطره من یکم دردناکه خنده دار نیس....

روز اول مهر موقعی ک میخاسم برم کلاس اول فکر می کردیم ک بعدازظهری هستم ولی مادر دوستم زنگ زد ب خونمون و اطلاع داد ک صبح باید میرفتم ساعت هشت شده بود و من پر از استرس و از مدرسه جا موندم خیلی کوچولو بودم لباسامو پوشیدم چتریامم از مقنعه مامانم واسم گزاش بیرون مقنعمو بهش با روبان پاپیون درس کرد چسبوند گوشه مقنعم کفشامو پوشیدم ی کیف بزرگم خریده بودم انداختم کولم خونمون اونموقه نزدیک پونزده تا پله میخورد از پله اول پام سر خورد و پرت شدم پشت در با صدای جیغای مامانم به هوش اومدم بدون اینکه ی اخ بگم پاشدم گفتم مامانی بدو بریم مدرسه الان تموم میشه. الان ک خودم ی دختر کوچولو دارم میفهمم چ لحظه سختی رو مامانم تجربه کرده

حیوان مورد علاقم: اکسم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز