2777
2789
عنوان

قسمی از داستان زندگی من

| مشاهده متن کامل بحث + 20630 بازدید | 475 پست

فردای اون روز، سر مار بودم که  پدرم زنگ زد که داره کارای محرمیتمونو می کنه 

و ازم خواست که بهش بگم شناسنامه و‌ یه قطعه عکسشو برام بیاره

دو ساعت شناسنه و عکس رسید دستم 

شب دادم به پدرم

فرداش رفتیم ازمایش خون

پنجشنبه هم پدرم بدون اینکه زحمتی به خانواده اونا بده 

ما رو بر محضر و به مدت سه ماه صیغه محرمیت برامون خوند

از محصر هم رفتیم شاه عبدالعظیم زیارت

و شام مهمون پدر

و نهایتا برگشتیم خونه

کل مراسم محرمیت، خانوادش گوشی بدست بودن و صدای خطبه و بله کفتن های ما رو‌ می شنیدن

اونا هم اون شب کلی زده بودن و رقصیده بودن

من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .

۱۳ اسفند صیغه محرمیت ما خونده شد

دوم اردیبهشت مراسم جشن عقد بزرگی پدرم برامون گرفت حدود ۶۰۰ نفر مهمون دعوت کرد

۱۹ اردیبهشت ماشینمونو تحویل گرفتیم 

۶ شهریور همون سال با برنامه ریزی و‌ گرفتن وام و گذاشتن پولامون روی هم و یکم کمک پدرامون.، تونستیم یه اپارتمان هم در همسایگی مامانم بخریم،

همسرم از اون خونه مستاجری و مجردی خلاص شد و اسباب کشی کرد به خونه خودمون

تقریبا همه جهیزیه رو‌ خریده بودیم که متاسفانه مامان همسرم به خاطر مشکل قلبی که داشت و قبلا عمل قلب باز هم کرده بود، فوت کردن


من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

۹ اذر. تاریخ فوت ایشون بود در سال ۸۴

عروسی به احترام همسرم و خانوادش عقب افتاد

۱۵ تیر سال ۹۵ حدودا ۷ ماه بعد از فوت مادر همسرم عروسی کردیم

اینم بگم که تو‌ کل این یک سال و‌ نیم فقط یک بار عیدی برای من اورده شد و با کمترین توقع سعی کردیم با همسرم زندگی رو بسازیم 

همسرم مرد خوبی بود خداروشکر

خدارو شکر تا به امروز عاشقانه زندگی کردیم 

و از هیچ تلاشی برام دریغ نکرده

عروسی هم به باب میل من گرفت ، سلف سرویس،  البته با کمک هم، 

هیچ وقت من‌و تویی نکردیم تو هزینه های زندگی

هر چی خریدیم مشترک به نام کردیم

سال ۸۸ خداوند یه دختر گل بهمون هدیه کرد

دخترم که ۵ ماهه بود، متاسفانه پدر همسرم سمته قلبی کردند و فوت کردند

ایشون بعد از همسرشون تمایلی به ازدواج نشون ندادن

و همیشه ما رو‌ نصیحت می مردن که زن و شوهر باید رفیق هم باشن

این جمله رو یادگاری دارم از ایشون

خدا رحمتشون کنه هم پدرشون و هم‌مادرشون

تا به امروز  همیشه احترام به خان‌اده هامون در اولویت بوده

روابطم با جاریم و خواهر شوهرا خداروشکر خوب بوده 

همشون احترام زیادی برام قائل هستند. 

احترام متقابل بین خانواده من و خان‌اده همسرم وجود داره 

بر خلاف خیلی از ازدواج ها، خانواده های ما با هم رفت و امد دارن ، مامانم با خواهر شوهرام و جاریم 

هیچ وقت دخالت نکردن، گاها حرفایی می شنیدم ولی خیلی سطحی از کنارش عبور می کردم

اونا هم همینطور  اگه حرفای من باب میلشون نبود، چشم پوشی می کردند 

من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .

سال ۹۳ ناخواسته باردار شدم

خداوند یه پسر  بهمون هدیه کرد

از نظر مالی هم پیشرفت خیلی خوبی داشتیم


از نظر اعتقادی هم همیرم اهل نماز و روزه است و اصلا به من سخت گیری نکرد که منم مجاب کنه

بعضی جاها مثل مراسم ترحیم یا محله قدیم یا زیارتگاه با چادر می رم

بعضی مراسمات هم بدون حجاب در کنار هم می رقصیم

هیچ وقت مشکل پوشش با هم نداشتیم

خیلی منعطف با هم برخورد می کنیم

اینا رو‌گفتم جهت کمک به اون دختر خانمای گلی که مسکل منو داشتن و از نظر مذهبی با خانواده شون متفاوت بودن، 

بی مذهبی برای یک زندگی خیلی خطرناکه ولیکن خوبه که نسبت به علاقمندی های هم منعطف باشن 

وقتی با همسرم هستم راحت لباسای دلخواهمو می پوشم و وقتی تنها جایی می رم سعی می کنم ساده باشم

گاها با همکارای خانم دور همی داریم 

و  مشتاقانه منو می بره به این دور همی ها و اخر شب هم میاد دنبالم

اعتقاد داره که برای روحیم خوبه 

خودش خیلی کم پیش اومده که دور همی بره 

جند باری عروسیهمکاراش دعوت شده به صورت مجردی

تا به حال بدون هم سفر نرفتیم و بدون هم خونه خانواده هامون شب نخوابیدیم 

توی جمع حواسمون بهم هست و حواس ایشون یکم بیشتر به من هست

به مد اجازه میده تو جامعه فعالیت داشته باشم

ادامه تحصیل به مقاطع بالاتر هم هر دومون دادیم 

من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .

اگه سوالی بود، در خدمتم 

ممنونم که وقت گذاشتین و قسمتی از زندگی منو که گاها تلخ بود و‌گاها شیرین، در کنار هم مرور کردیم 


من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .

خیلیم عالی

موفق ومویدباشید

درجواربارگاه امام رضا نائب الزیاره ماهم باشید

نه ماه انتظار،، یک عمرنگرانی!!! حس آزاددخترانه رابه مهرمادری دادن بزرگترین ایثاریک زن است😊😇😍
استارتر فکر کنم ما تقریبا هم سن هستیم خصوصیات همسرت و نحوه آشناییتون تقریبا شبیه مال من هست البته ...

خداروشکر که خوشبختین 

اگه تونستین شما هم از زندگیتون و‌تجربیاتتون برامون بنویسین 

من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .
خیلیم عالی موفق ومویدباشید درجواربارگاه امام رضا نائب الزیاره ماهم باشید

ممنون از شما 

انشاله زیارت امام رضا روزیتون باشه هر چه زودت 

من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز