همون روز حدود ساعت یک ظهر بود که دیدم یه اقایی بالای سرم ایستاده
سرم و بلند کردم دیدم خودشه
اومده محله کارم
یه سی دی اموزشی رو بهونه کرده بود و گفت اینو واسطه داده که براتون بیارم
منم خشکم زده بود و سی دی رو ازشون گرفتم و تشکر کردم
تازه کار بودم و زیر ذره بین همکارام بودم
از پشت میز بلند شدم و محترمانه بدرقشون کردم و مجددا تشکر کردم و برگشتم پشت میزم
سنگین نگاه همکارای هم اتاقیمو حس می کردم.