2777
2789
عنوان

قسمی از داستان زندگی من

| مشاهده متن کامل بحث + 20628 بازدید | 475 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

با هم سوار یه تاکسی شدیم و‌ منو رسوند خونمون و از اونجا هم رفت ترمینال که بره خونشون

منم رفت خونه و بازم کل داستان رو برای مامانم تعریف کردم و عطر  رو هم گذاشتم تو  کمدم که یه وقت نخوام توضیحی به پدرم در این مورد بدم 

من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .

پدرم اومد خونه ، از پرسید: نتیجه چی شد؟ 

منم گفتم به نظر پسر بدی نمی یاد فعلا رفت که با خانوادش صحبت کنه 

که بیان تهران تا بیشتر با هم اشنا بشیم 

من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .

از شانس اون شب تو جاده برف سنگینی اومده بود و‌جاده مسدود شده بود  

و راه ۴ ساعته حدودا ۸ ساعت طول کشیده بود تا برسه شهرشون 

عملا نصف شب رسیده بود

کل مسیر رو باهاش در تماس بودم و از احوالش باخبر

فرداش تولد خواهر زادش بود و رفته بود با خواهر مجردش کادو بخرن که من بهش زنگ زدم و شماره منو خواهرش دیده بود


من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .

و براش توضیح داده بود که قصد ازدواج داره و انتخابشو هم کرده

همون شب با برادرش هم صحبت کرده بود و همه خوشحال و مسرور 

تولد خواهر زاده رو رقصیده بودن و جشن گرفته بودن

منم با تماسای گاه و بی وقتی که با هم داشتیم از همه چیز با خبر بودم. 

من باردار نیستم، تیکرم جهت انگیزه گرفتن در لاغریه .
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792