شوهرت شغلش چیه؟انگار خیلی پولداره اخه اینهمه مهمونو بریز بپاش کلی هزینه داره
چند بار اینجوری چزوندمشون یه باررفتیم مشهد اینا باهامون اومدن از هتل که اومدیم بیرون کیف با خودشون نیاوردن ،من فهمیدم اینا میخوان از جیب شوهرم خرید کنن ، به شوهرم گفتم ببین کیف نیاوردن که تو براشون خرید کنی .شوهرمم نگاه کرد بهشون ،رفتیم بازار از هر چیزی دوتا برداشتن موقع پرواخت شوهرم گفت بیا ازشون جدا شیم ، بعد نیم ساعت اومدن پیش ما ،هیچی دستشون نبود ،شوهرم گفت پس خریداتون کو ؟گفتن نخریدیم جنسش خوب نبود .شوهرم گفت عه کیف نیاوردین چرا ؟ گفت نخواستیم سنگین شیم .
کارگره ،اون موقع بچه نداشتیم قیمتا نسبت به الان بهتر بود ، الان ۳ تا بچه داریم خرج مدرسه و بچه و فلان ،الان دیگه نمیتونه خرج پدر مادرش بده ازشون فرار میکنه .
باور کن اون موقع خرج چند خانواده میداد ،فکر کن جاریمم زنگ میزد پاشو میوه بخر برامون ،اینم میرفت میخرید
فکر کردی فکر طلاق نبودم؟ من یک ماه بعد عروسی گفتم طلاق میخوام ، پدر مادرم آبروشون از دخترشون مهم تر بود میگفتن آبرومون میره میگن دخترشون نرفته طلاق گرفته .
تمام اون چند سال من همش میگفتم طلاق میخوام ،شوهرمم بهم گفت لابد یکی زیر سر داری که طلاق میخوای ؟؟گفتم آره یکیو دارم فقط طلاقم بده ،میگفت بدبخت اون هر کی هست هنوز تو رو نشناخته هیچکی تو رو تحمل نمیکنه .منم گفتم طلاقم بده تحملم میکنن ، میگفت مهریه ت ببخش تا طلاقت بدم . مامان بابامم میگفتن نه باید زندگی کنی طلاق نه
عزیزم شما واقعا خوب و اصیل بودی همسرتم خاسته بگه زن و زندگیم خوبه ولی اونا بی درک بودن خودشون اینجور اوار کردن سرت
