چند روز پیش عاشورا و تاسوعا بود و امان از کنجکاوی و سوالهای بیخودی مردم که حامله نیستی بابا اگه بودم میفهمیدی دیگه لازم به ببخشید فضولی نیس دلسوزی های بیجای دیگران یه طرف که هر کی یه کارت میگیره دستش که اصرار برو این دکتر خیلی خوبهو فلان از اونطرف هم حرفای مادرشوهرم میدونم ناراحته اما اخه این چه کاریه روز تاسوعا تو هیات نشستیم با یکی از فامیلای دور مادرشوهرم گفت اره شوهرم سه روزه خونه نیومده از بس تو هیات کار بود من گفتم حالا اون که سه روزه واسه ما که ده روزه دیگه هر چیه واسه امام حسینه دیگع فامیلمونم گفت آره دیگه خدا حاجتتون رو بده زودی مادرشوهرم برگشته میگه آره ندر کردم بچه دار شدم چی بپزم و چی بیارم هیات
منو میگی داغ کردم پاشدم اصلا دیگه گوش نکردم به بقیه حرفلش
