عروس های کوچیک تر بیاین

اینکه همشون چادر گل گلی سر میکنن تو مجالس و اوایل منو یه جوری نگاه میکردن انگار شاخ دارم با وجود اینکه واقعا ساده هستم 🤣

همسن مامانمه جاريم، خودشو با من مقايسه ميكنه رقابت ميكنه😒

خودشون رو معتقدمیدونن واینکه فکرمیکنن کارواعمالش صحه هست براعمال دیگران نمازخونه ریاکار

فکر میکنه میتونه قانون وضع کنه😤

نفرین هایی ک دربارم کرده. گاهی هم نه برخوردی نه بحثی داشتیم. همیشه هم احترامشو نگه داشتم

اینکه به دری میزنه تا منو تو خانواده شوهرم خراب کنه؛با اینکه همه ی ویژگی های یه زن بد رو داره، ومن هیچوقت کاری به کارش ندارم،من که ازش نمیگذرم خداهم ازش نگذره

عروس بزرگم‌ ولی از همه کوچیک ترم😂

از شيرين بازى جاريم حرصم درمياد

پشت سرم حرف زیاد زده و همیشه بد منو خانوادمو گفته منم سپردمش به خدا

رفتارمادرشوهر خیلی تاثیرداره 

من مادرشوهرم بعضی وقتا خیییلی رو اعصابه

بمن میگه برو باهاش روبوسی کن یا پیش این عروسم بشین

واقعا نفرررت انگیزه

انگار میخاد به دل خودش من رفتار کنم

اینکه وقتی ازم چیزی میبینه به دل میگیره هیچی نمیگه میره به شوهرم میگه 

از روز اول سعي كردن واسم حرف در بيارن

سر چيزاي الكي

ولي من هيچوقت بهشون محل ندادم و چون موقعيت و سطح تحصيلاتم از اونا بالاتره واقعاً فكر ميكنم كل كل كردن يا فكر كردن درباره ي چنين آدمايي شخصيت خودمو مياره پايين

فقط به حرفاشون لبخند ميزنم

من کوچیکترم ازنظر سن هم من هم شوهرم از جاری و برادرشوهرم کوچکتریم ولی زودتر ازدواج کردیم 

اما از وقتی اومده خیلی احساس بزرگی میکنه و سعی داره ب من بکن نکن های زیادی بگه ک البته هیچ وقت ب مرادش نرسیده 

در کل فکر کردن درمورد این چنین آدمهای حسود و بحث کردن باهاشون برام اهمیت نداره و انگار اصلا نمیبینمش

اون کلا خیلی سعی میکنه منو خراب کنه ولی خانواده شوهرم منو خیلی دوست دارن و وقتی میاد چیزی میگه اونا بهش میگن خجالت بکش واین چیزا ولی من اصن هنچین شخصیتی ندارم...من سرم تو زندگی خودمه و واقعا اگه بخوایم باهم مقایسه بشیم من خیلی از اون بالاترم ولی هیچ وقت سرکوفت نمیزنم تو شخصیت خودم نمیبینم