2777
2789
عنوان

رمان دالان بهشت

418 بازدید | 15 پست

بچه هاکی رمان دالان بهشتوخونده؟؟من امروزتمومش کردم.به نظرتون تقصیرکارکیه؟؟

💕 اگر حرفی زدم که کمکت کرد میشه برای سلامتی و عاقبت بخیری دخترم یه صلوات بفرستی ...🙏🍀⁦♥️⁩

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

میدونی من میگم تقصیر هر دو تاشون بود محمد به زور دختری رو که تازه تو دنیای بچگی بود رو میخواست وارد دنیای خودش کنه و دختره هم آمادگی نداشت دقت کردی ی جایی نوشته من وارد دنیایی شدم که محمد میخواست منو ببره کوه و ادبیات و نمیدونم این چیزا جالب بود ولی خب سفر باید کرد تا پخته شود خامی اون ۸ سال فرصت خوبی بود براشون 

‏من غَم انگيز ترین،شعرِ جهانمتو نخوان....

من خوندم

مقصر هر دو پسره هم خیلی گیر و اینا بود من خوشم نیومد از پسره راحتم طلاق داد!!!


دختره فقط بچه بود همین من پسره رو بیشتر مقصر میدونم

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"
میدونی من میگم تقصیر هر دو تاشون بود محمد به زور دختری رو که تازه تو دنیای بچگی بود رو میخواست وارد ...

دقیقا پسره خودخواه بود دختر به اون کم سنی گرفته بود انتظار رفتار پخته داشت و میخواست از بچگی جداش کنه و مثل خودش باشه

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"
دقیقا پسره خودخواه بود دختر به اون کم سنی گرفته بود انتظار رفتار پخته داشت و میخواست از بچگی جداش کن ...

آره دقیقا دختره گناه داشت بلد نبود چطوری رفتار کنه 

‏من غَم انگيز ترین،شعرِ جهانمتو نخوان....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز