مم وقتی خاهر شوهرم و دخترشو میبینم بخدا ناخواگاه حالم بد میشه😔😔

بگو مسئولیت داره

بترسون شوهرتو

نگو ناراحت میشی و بدت میاد

میفهمم 

تقصير خودته خودتونو مي كنيد ذليل خانواده شوهر جايزه مي دن مگه

خواهر شوهر کم بود دخترشم اضافه شده😏😏😏

مامانم میگه یکی دو سال اول زندگیش عمم دختراشو میفرستاد یه هفته یه هفته میموندن خونه ما

حالا مامانم یه اتاق بیشتر نداشت اون موقه ها ما هم هنوز به دنیا نیومده بودیم

مشكل شما رو منم داشتم بنظرم بهتره رفت امدارو متعادل تر كني 

مثلا يك روز هوس ميكني بري بيرون بگو واااي چقدر دلم لك زده براي بيرون رفتن دو نفره

بريم دونفره فلان جا

بريم دونفره اينجا 

همش تاكيد كن روي دونفره بودنتون

گاهي پيشنهاد بده با فلاني بريم بيرون كه خب بفهمن حساس نيستي فقط يك تايم هايي ميخواي دوتايي باشين كم كم درك ميكنن منم دختر خواهرشوهرم خيلي وابسته شوهرم بود علنا بهم ميگفتن هووشي !!!! يعني من كه همسر شوهرم هستم هووي دختر خواهرشوهرمم 🙄

هرجا هم ميرفتيم بايد باهم ميرفتيم 

خانواده شوهرم خيلي خوبن فقط خواهرشوهر بزرگم دخترشون اذيت كنن تو هر مراسمم يك خاطره بد دارم ولي نبايد ادم خودشو اذيت كنه بايد به خاطرات خوب فكر كنه 

ديگه اون لحظات از بين رفته الان وقت لحظات خوبه 

مشكل الانت حضور دختر خواهرشوهرته بايد با سياست حلش كني به اتفاقات گذشته فكر نكن ديگه سعي كن راه حل براي مشكلت پيدا كني 

تا حالا چكارا كردي ؟ حتي مستقيم هم خواسته اتو نگفتي؟

با شوهرم تندی کردم و گفتم دیگه باهات نمیام بیرون ینی چی ما خودمون بچه نداریم اونوقت بچه بکی دیگه اویزونمون بشه من حوصله ندارم میخوای اونو ببری ببر ولی دیگه اسم منو نمیاری بگه خواهرت بابا داره کورشه خودش ببرتش تو چکاره ایی 

آره والا منم اولا هیچی به شوهرم نمی گفتم همش میریختم تو خودم.آخرش هم افسردگی گرفتم.ولی الان یاد گرفتم با شوهرم حرف بزنم.با زبون خوش و بعنوان درد دل هر چی که ذهنمو مشغول کنه بهش میگم.اونم که از طرز فکر و ناراحتیام با خبر میشه بیشتر حمایتم میکنه.با شوهراتون دوست باشین و همون جوری که با دوستتون حرف میزنید با شوهراتونم حرف بزنید.ولی با زبون خوش خط قرمزها رو هم زیر پا نذارید.

مشکل شما رو منم داشتم.هر چی به شوهرم می گفتم فایده نداشت

با تعنه و کنایه کار درست نمیشه مستقیم بگو 

نديدي تا حالا خوشبحالت واقعا 

من دختر خواهرشوهرم يك پا واسه خودش خواهرشوهره