خب بهش بگو فعلا زوده ک مزاحمش بشیم و زندگیشو رهابکنه بخاطر ما ولی اگ تو دوسداری بیاد حرفی نیس افعال معکوس بکارببر😁
اووووو دو ماه میخواد بیاد
خوب بگو به شوهرت من راحت نیستم دو ماه سختمه من میخوام ی وقتهایی تو روز بخوابم ولی من باید مراعاتشو بکنم نمیتونم بخوابم خسته میشم
بنظرم من نگو میخوره تو ذوقش
عزیزم بهشون بگو سختمه جلوی مادرت لباس راحت بپوشم ،تو این شرایط نمیتونم راحت باشم ، کاش میشد یکم دیرتر بیان که خودشونم از کار وزندگی نیوفتن
بهش بگو
عزیزم من راضی نیستم مادرت زندگی خودشو دو ماه بزاره و بیاد .بابات گناه داره.بهش بگو هر وقت راحته بیاد.الان زوده هنوز
بگو من فعلا میتونم به کارام برسم نمیخوام شما اینهمه تو زحمت بیفتین راضی نیستم همون دوهفته کافیه بالاخره منم درک میکنم شما زندگی خودتونو دارین توروخدا نگران من نباشین
همین مدلی ک برای ما نوشتید
با همین متانت و آرامش و احترام
با همسرتون صحبت کنید
راحت بگو از الان زوده...بعدش بیاد...بگو نمیتونم غذا بسازم یل کار کنم...نمیخوام مادرت اذیت شه یا خونه منو بشوره
عزیزم بعیده بیاد دو ماه بمونه
شاید میخواد بیاد سر بزنه بهتون و بره
به همسرت بگو سختش نشه دو ماه از کارو زندگیش بیوفته ببین همسرت چی میگه
حتی بگو وقتی نینی بیاد ما کمک نیاز داریم و کاش بزاره از وقتی نینی اومد بیاد و دو ماه پیشمون باشه
خب بگو یکماه بیاد
اتفاقا نیازه پیشت باشه چون کم تجربه هستی و بدنت ورم داره نمیتونی تنهایی کار کنی
بگو این دو ماه اذیت میشه بزار موقه زایمانم بیاد ک هم من راحت باشم هم اون معذب نشه از زیاد اومدنش
چقدر راهه از شهر مادر شوهرت تا خونه شما
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
